
سلام گایز (: به پارت ۳ صدای قلبت خوش اومدید 🙂 امیدوارم خوشتون بیاد ✨ ***** < جیمین ویو > رفتار هوسوک خیلی عجیب بود … جالب بود من گذشته ی خودم رو یادم نمیاد ! بعد ۵ ساعت کلاس رفتم خونه … خسته بودم … جدیدا میخواستم کتاب های اضافیم رو به یتیم خونه اهدا کنم ! تک تک کتاب هام رو نگاه کردم که یه کتابی اومد و برداشتمش اسم کتاب قشنگ بود 🙂 اسم کتاب صدای قلبت بود ! کتاب رو داشتم ورق میزدم که یه عکس از لاش افتاد … خم شدم و برداشتمش … عکس من با یه دختر بود … چهره یه اون دختر تار افتاده بود و واضح نبود ! اون کی بودم ؟ چرا هیچی یادم نمیاد ؟ صفحه رو برگردوندم که یه نوشته پشتش بود …
نوشته بود : سلام من پارک جیمینم که دارم این رو مینویسم ، این عکس من با زیباترین دختر دنیا به اسم …. هستش که در تاریخ : ۲۰۲۳ گرفتم و الان هیجده سالمه ، جیمین با خودش گفت الان سال ۲۰۲۸ هستش و من ۲۳ سالمه ! یعنی مال پنج سال پیشه ! و ادامه دادم ، من … رو خیلی دوس دارم امیدوارم اونم منو دوس داشته باشه ✨ با خودم فک کردم … چرا چهره ی اون دختره نیوفتاده ؟ چرا اسمشو خط زدن ؟ چرا چرا چرا ؟ بیخیال … عکس رو گذاشتم روی میز و یه چوب دیگه توی اتیش انداختم … و با خودم گفتم : باید بفهمم این مینیونگ کیه که خیلی برام اشناس ! خسته بودم رفتم و خوابیدم … { مینیونگ ویو } خونه بودم خیلییی خسته بودم ، رفتم لاتهام و چیز کیکم رو از روی میز برداشتم و رفتم رو کاناپه نشستم و تا خواستم بخورم صدای در اومد ! موهام رو کنار گوشم زدم و گفتم کیه ؟ در رو باز کردم و با قیافه ی هوسوک مواجه شدم ! ه…ه..هوسوک ! تو اینجا چیکار میکنی ؟ هوسوک یه لبخند تلخی زد و گف : میشه بیام داخل ؟ مینیونگ : آ…آ…آرهههه البته بیا تو … هوسوک رو کاناپه نشست که بهش گفتم : چی میل داری ؟ هوسوک : اگه میشه یه قهوه مینیونگ : چیز کیک میخوری ؟ هوسوک : اگه میشه ارع …
داشتم چیز کیک رو میبریدم که پرسیدم : بعد مدت ها چرا اومدی اینجا ؟ هوسوک : از اومدنم اگه ناراحتی برم مینیونگ : نه منظورم این بود که عجیبه یهو بعد چندسال پیدات شد ، راستی چطوری پیدام کردی ؟ هوسوک: از اون پسره یونجینع یونجونه یوجینه چیه از اون پرسیدم . تک خنده ای کردم و قهوه و چیز کیک رو جلوش گذاشتم و گفتم : یوجین خب حرفت ؟ هوسوک : جیمین … مین یونگ : اوه خب …. هوسوک : انگار از تو یه چیزایی یادش میاد … داشتم لاته رو میخوردم که پرید گلوم و پرسیدم : اهمممم اهمممم …. وات ؟ من خیلی وقته فراموشش کردم چرا داره منو به یاد میاره ؟ هوسوک لم داد به کاناپه و قهوش رو بلند هورت کشید ، این استایل هوسوک واقعا ادم رو دیوونه میکرد ! گف : هممم … امروز میگف لی مینیونگ رو میشناسی منم گفتم نه ! مینیونگ : کار خوبی کردی هوسوک : مینیونگ ! جدیدا جایی دیدیش ؟ گفتم : اره کافه دیدمش چطور ؟ هوسوک : همینطوری …
و تماممممم امیدوارم خوشتون اومده باشه (:
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود ♡♡
خدایاااااا یادش بیاددددد🤧🤧🤧💜💜
خیلی عالی بود🌼😍
فقط میشه اسلاید هاشو بیشتر کنی ممنون💜
مرسی عزیزم ❤️ ببخشید حداقل سعی میکنم چهار اسلاید کامل بذارم 🫐✨
_میسو
🌼🌼
تروخدا پارت بعدیییییی🥲
چشم 🗿✨
_میسو
واوووووو
تا پارت بهد رو نخونیم آروم نمیگیگیریم 😐👍
اقا شرطا رو چه زود میرسونید 😐❤️
_میسو
ما اینیم دیگه😎👍😐
میسو عالیه 🤌🏻
-مینسو
عه اونی توهم میخونیش ؟🥹😂
_میسو