
با عرض سلام😐😂 این الان زمان حاله ها،الان شیرین کلاس دومه.پارت قبل فلش بک به کلاس اول بود
درک: اوه اوه ببین کی اینجاست😂 شیرین:بیخیال میدونی که اصلا حوصلتو ندارم درک. درک: عه وا،آدم با بزرگترش اینطوری حرف نمیزنه. میخواستم یه چندتا درشت بارش کنم که بفهمه کی بزرگتره، ولی خب استاد اومد. داشتم به حرفاش گوش میدادم، روی تخته سیاه داشت مسئله حل میکرد. یهو احساس کردم یچیزی رفت لای موهامو موهام رو کشید،شیرین : آیییی. استاد برگشت که ببینه چیشده، دستمو بردم لای موهام، یه چیزی مثل کاغذ بود. دقیق تر لمس کردم، خودشه،موشک کاغذی!
استاد : چی شده شیرین؟ ناخود آگاه نگاهم رفت سمت درک، موذیانه میخندید، شیرین: کار توعه نه؟😤 درک: با منی؟من در نبود وکیلم حرفی نمیزنم😂 استاد: کافیه دیگه. بی توجه به حرفش جواب درکو دادم. شیرین: من تو و وکیلت و همه کسو کارتو از رو زمین برمیدارم. اوه،سوتی دادم، کسو کارش میشد استاد دیگه، آروم برگشتم سمت استاد که عصبانی نگاهم میکرد، ولی درک بازم ادامه داد. درک: میدونستی حرفت بی مدرک غیر قابل اثباته؟ شیرین: درک لطفا برای یک بار هم که شده از شعورت استفاده کن، حیفه که.... استاد با فریاد پرید وسط حرفم. استاد: ساکت بشیدددددد.
سرم رو انداختم پایین. استاد:تو، جات رو با شیرین عوض کنید. شیرین: چییی؟ولی من نمیخوام که.. استاد:همینکه گفتم. با انگشت به درک اشاره کردم .شیرین : اون شروع کرد، چرا درک نباید جاش رو عوض کنه؟؟ استاد:سریع باشید، دارید وقت کلاس رو میگیرید. شیرین: و شما هم دارید بین پسرتون و بقیه بچه ها فرق میزارید. استاد: چطور جرعت میکنی؟همین الان از کلاس برو بیرون شیرین! دفترا و مدادم رو برداشتم و از جام بلند شدم، همونطور که داشتم از کنار درک رد میشدم با پام محکم ولی جوری که معلوم نشه کوبیدم به پهلوش، هیچی هم نتونست بگه. آخی دلم خنک شد
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
حالت خوبه؟
نیستی..
فکر کنم سرت شلوغه امیدوارم حالت خوب باشه
آجی میشه خواهشا پارت بعدو بدی؟:/
اونو نمیدی حداقل ی تستی چیزی ب ساز خوووو
خوبی؟
بخدا اونقدر حسش نیستتتتت🥲
من که برعکس توعم...
ااین چند وقته به شکل عجیبی برای داستان نوشتن انگیزه گرفتم:/
تازه پارت اول داستان جدیدمو دادم کهههه
ناظرا منتشرر نمیکننಠ_ಠ
اعصابم ب شدت خوردههههههههههههههههههههههههه
عالللللللللللللللللللللللللی بود آجی
عالی بود واقعا!
ولی میگما چرا معلم بدبخت گیر این دوت ا افتاده؟
با اینکه کارمعلمه بد بود دلم براش سوخت:/
آجی دمت گرم داری پارت هارو زود زود میدی!
من ک اصن حال ندارم ادامه داستانهامو بدم:/
حالا پارت بعد اتفاق قشنگ تری هم میوفته😌😂
نهههه
تو باید ادامه بدییییی🥲
منتظرشم:)
آری ادامه میدم ولی با تاخیر😹👌🏻
(وی همین الان داش داستان مینوشت😹😐)
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
🥺🌿🤍