فایرا : خیلی دلم می خواست موقع آتیش گرفتن اتاق دختر فلورتیا اونجا باشم اما نمی تونستم. خیلی دلم می خواد زودتر خبر رو تو روزنامه رو بخونم. فلورا : بر اثر گرما زیاد از خواب پریدم و وقتی چشمام از تاری در اومد نگاهی به اطراف کردم و متوجه شدم اتاقم داره میسوزد. داد زدم: اسنو و بوک! بوک با صدای خفیف گفت: من زیر بالشت هستم! بالشت رو برداشتم و بوک رو بغل کردم. با فریاد بلندتری گفتم: اسنو!اسنو ! که اسنو رو پایین تخت دیدم پرید بغلم و گفت: من تلاش کردم که آتش رو از تخت دور نگه دادم ولی وقتی قدرت هام داره ته میکشه. بوک داد زد:نجاتمون بده تو ملکه اقیانوسی صد در صد اولین قدرتت آب هست. داد زدم: من نمی تونم!من ....من می ترسم! اشک تو چشمام جمع شده بود. اسنو نگاهی به بوک و بعد به من کرد و گفت: تو اگه بترسی یعنی انسان درستی هستی . بوک گفت: ولی تو مواقع مختلف باید این ترس شجاعت هدیه بگیری .
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
عالیییییییییییییییییییییی
مرسیییی💖
💕🍫
چند سالته خوشملم؟
13 سالم خاله جون😂😂😂😂 (شبیه خاله ام حرف زدی )
جعــرررر خاله همسنمی خوبی خوشی😂💔
آره خاله😂😂😂😂😂😂😂😂
به به 😂
عالییییییییی 💖💖💖💖💖💖
مرسییی💖💖
مثل همیشه داستانت عالیههه❤
چرا حالت خوب نی مگ چیزی شده
عههه بالاخره فقط یک بار نگاهم کننن
مرسی عزیزم💖💖
ماشین زدگی بود
آره آلان تو بررسی هست
اها
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بود
نه بابا مهم نیس
عشقمی😍😘
😍🤩♥💕
عالییییییییییییییییییییییییییییییییی
مرسیییییی💖
عالییی بود 💙💙💙
مرسی💖💖
عالی بود🤩🤩
ممنونم💓💓
عالییییی بودددددد❤️💞
پارت بعد
مرسیییییی
چشم