6 اسلاید صحیح/غلط توسط: FATI-II انتشار: 2 سال پیش 879 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
کپی ممنوع ♡
لطفا عمومی کن؛ شخصی نشه🥺💔 پلیز... امیدوارم خوشتون بیاد💫
مرسی که از پارت اولش حمایت کردید🥺🤍 واقعااااا کلی انرژی گرفتم❤ قراره از این پارت، وارد بخش های اصلی رمان بشیم؛ و پارت 1 فقط مثل یک بخش اولیه بود!😙❤ ((آخر پارت قبلی؛))
**توی راه** ((اشکهات از روی گونهات سُر میخوردن... یعنی الان جونگ کوک بعد از نبود تو چه حالی داره؟!!💔 توی همین فکرا بودی که متوجه مسیر راننده شدی!))
یونا: هی... من فکر کردم قرار نیست خارج از شهر برم!! -این دستوریه که خانم دادن! پس فقط منتظر باش! یونا: آخه... شما منو کجا میبرین؟؟!!💔 -پیش یکی از همکار های خانوم!! یونا: یعنی یک شرکت طراحی و مدلینگ؟؟!! -هه... نه!! جایی که تخصص اصلی خانوم اونجاست!!! قمار!!
((بریم واسه شروععععععع💜))
یونا: منظورتون... چیه؟!😢💔 -دیگه نباید وارد زندگی خاندان جئون بشی!!! پس خوب حواست رو جمع کن! از همین امشب تو باید یه آدم دیگه بشی! یونا: ولی... -تا چند دقیقه دیگه جواب همه سوال هات رو میگیری!!! *وارد یک کاخ مجلل، اما خارج از شهر میشی! حسابی تعجب میکنی اما بیشتر از اون به خاطر حرفهای راننده میترسی! توی پارکینگ پر از ماشین های گرون قیمت بود که خیلی به نظرت عجیب بود! چرا باید همچین جایی اینها رو ببینی؟؟!! یعنی قرار بود اینجا چه اتفاقی برات بیوفته؟! وارد شدی! سوجونگ: خب؛ پارک یونا! شنیدم خانوم رو ناراحتی کردی! به اتاق سمت چپ برو؛ خودم میام! *تا خواستی حرفی بزنی، اون مرد با یکی از دوستاش رفت! به اتاق رفتی و روی یکی از مبل ها نشستی و توی فکر رفتی. اینجا کجا بود؟! چرا با یک لحظه تصمیم، این جوری زندگی رو واسه خودت خطرناک کردی؟!
* اگه به جونگ کوک میگفتی، شاید قضیه تغییر میکرد! اما الان دیگه دیر شده بود... دو ساعت بود که از تالار بیرون اومده بودی! معلوم نبود جونگ کوک با خودش چه فکری میکرد... توی فکر بودی که اون مرد وارد شد! سوجونگ: من لی سوجونگ هستم! کسی که باید زندگیت رو عوض کنم!
ا.ت: منظورتون... چیه؟! سوجونگ: یا نباید دستور اون زن رو قبول میکردی، و یا الان که قبول کردی، باید اینجا بمونی تا زمانی که من بهت بگم! ا.ت: آها!!! من تازه فهمیدم!!!! انگار اینجا همون جاییه که زندگی دخترهای بیچاره ای مثل من رو نابود میکنید! اینجا همونجاییه که راننده بهم گفت! قمار و فروش دختر هایی که مجبورند به اینجا بیان! نه!!!!!!! متاسفم من نمیتونم اینجا بمونم!!!!! سوجونگ: تو هیچ حق انتخابی نداری! چندین کیلومتر از شهر دور شدی و رسیدی به اینجا! ا.ت: فقط میخوام از اینجا دور بشم! حتی با پای پیاده!!!
سوجونگ: گفتم که؛ اجازه نداری!!!! *تو نمیتونستی با دستای خودت زندگیتو نابود کنی..! سعی میکردی از اون کاخ فرار کنی... سوجونگ همونطور دنبالت میومد! به هر طرف که میچرخیدی، آدمای م*ست و مغرور و پولداری رو میدیدی که برای بازی و قم*ار و... به اینجا اومده بودن! داشتی به اطرافت نگاه و فکر میکردی، که نور یک ماشین توی چشمات تابید و...
*حدود یکسال و نیم از اون اتفاقات گذشت! بعد از اون تصادف وحشتناک، دستت خیلی بد شکست و صورتت تقریبا نابود شد! طی این چند وقت، با هزینه هایی که سوجونگ پرداخت کرد، عمل های پلاستیک زیادی انجام دادی و تونستی یه چهره تقریبا مناسب بسازی! همه دکتر ها از زنده موندنت هم قطع امید کرده بودن! اما تو 14 روز توی کما بودی و تا همین چند ماه پیش در سوئیس بستری بودی؛ حالا مجبور بودی با یک نام و نشانی دیگه زندگی کنی! جونگ لانا! برات اسم جالبی بود..! حالا دیگه محبور بودی به سوجونگ خدمت کنی و به عنوان دختری با ملیت آمریکایی-کره ای زندگی کنی!!! ((گایز لطفا از اینجا به بعد، به اسم لانا عادت کنید😂)) لانا: کی قراره به اون صاحب جدیدم فروخته بشم؟؟!! سوجونگ: لطفا اینطوری صحبت نکن... لانا: ازت ممنونم... اما به هر حال قراره من در عوض پولی، به اون آدم فروخته بشم!
سوجونگ: به هر حال باید به عنوان یک مدل برای میکاپ و برند های آرایشی توی اون شرکت کار کنی! امشب یه اونجا میری! حواست رو جمع کن! در ضمن، خانومی که تورو انتخاب کرده، آدم حساسیه! پس مراقب باش از گذشته ات سوتی ندی!! تو از الان جونگ لانا هستی که یک پدر کره ای و یک مادر آمریکایی داری! توی آمریکا دنیا اومدی و بعد از مرگ پدر و مادرت به وسیله من، به اینجا اومدی!!!! متوجه شدی؟! لانا: اهوم..! (((ادامش که تازه ادامه رمان رو مشخص میکنه در نتیجه🤍)))
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
54 لایک
پارته سومشو منتشر کردم عزیزم ✌🏻🥲
خیلییییی داستانتو دوست دارم
عالی بودددد
مرسی🥲💜
پارت بعدددددد خیلی داستانات خوبههه😍
ممنون 🥺❤
پارت جدید بررسیه🍓
امشب منتشر میشه احتمالا
هعیییییییی
یاد سریال ایزل افتادم😂😂😂
چی هس ؟! :/😂💔
بعدی رو بزار
بررسیه
پارت جدید امشب منتشر میشه احتمالا🤍🦋
هورااااا
عالی بووووووووووود
مرسی •°•°•💜😙
خیلی نایصه🥲✨
تنکیو 🥲💜
راستی پارت جدید امشب منتشر میشه احتمالا💫
واییی عالییی بودد🙂
ولییی چرااا اینطوریی شددد نههه 🤧😪
پارتتت بعدییی
مرسی آجی 😍💜
اجی تازه خوب شد ک🥲💜
من همین الان خودمو دا•ر میزنممممم
چرا🥲💔
از شدت رو مخ بودن برخی از کارکتر هاااااا
میشه لطفا پارت بعد هم بزاری؟
فالورات هم تقریبا به جیزی که میخواستی رسیده
من چون دو تا رمان همزمان دارم، باید یه روز عاشقم باش رو بزارم، و یه روز هم اینو.
در هر صورت هر پارت یه روز درمیون منتشر میشه🥲💜
باشه
مرسی که گفتی