
امیدوارم از پارت قبل راضی باشین چون ادامه پارت قبل اینجاس😜😜😜
ادامه👇👇👇👇 جیسو : رزی رزی یه فکری رزی : ها جیسو : ببین لیسا و جنی میرن حواس دختره رو پرت کنن بعد من و تو تهیونگ رو رد میکنیم رزی : اوکی بزار واسه این چلمنگ توضیح بدم جیسو :باش فقط وقتی یک ایموجی چیزی دادم باید اروم در دستشویی رو باز کنی خب رزی : باش تهیونگ : چی شده رزی : خب ببین جنی و لیسا میرن حواس یک دختری که دم در دستشویی داره با تلفن حرف میزنه رو پرت کنن و بعدش من و جیسو تو رو رد میکنیم تهیونگ : خب باشه بعد از چند لحظه جیسو یک ایموجی فرستاد رزی : گفت بدو چلمبه بدو رزی اروم دست تهیونگ رو گرفت خیلی اروم از دست شویی ششم و پنجم گذشتن وقتی به دستشویی چهارم رسیدن دختره گفت : خدافظ عشقم بعدا همو میبیینیم رزی : وای به خاک رفتیم بدو برو تو دستشویی چلمبه تهیونگ دست رزی رو گرفت رفتن تو دستشویی وقتی دختره قشنگ رفت تو دستشویی اینا هم اروم از دستشویی بیرون اومدن جنی : بچه ها بدویین فیلم تموم شد لیسا : همش تقصیر تویه اگه نمیرفتی دستشویی خانما خب مگه اون تابلو های کوفتی رو نخوندی تهیونگ : خب خیلی دستشویی داشتم بعدشم من هرجا رفتم دستشویی خانم ها طرف راست بود دستشویی مردا طرف چپ نمیدونم چرا اینجا برعکس بود وقتی رفتن تو سینما یک صدای گریه بلند تمام سالن رو احاطه کرده بود وقتی اومدن دیدن تمام بی تی اس البته جز تهیونگ با اونا بود دارن اینقد گریه میکنن که نزدیک بود از چشماشون خون بیاد!!!!!!!!
جنی : چتونه چرا اینجوری گریه میکنین کسی مرده؟ جین با فرق فرق : نه........ ت. این فیییییییلمه............ سررررررشووننن بریییدننننننن کوک ادامه داد با صدایی بد تر جین انگار گلوش پاره شده بود : ابععد یک صحنه و بعد صدای جونگ کوک طوری شد که اصلا نمیشد شنیدش صداش بند اومده بود جی هوپ با گریه : صحنه عاشقی شد عررررررررررررررر جنی: بابا من وقتی با کای کات کردم اینقدر گریه نکردم چه خبرتونه من فکر گردم مراسم عزا دارین میگیرین لیسا : ولی بچه ها واقعا حالشون خرابه ببنید کوک اصلا نمیتونه نفس بکشه وقتی از سینما رفتن بیرون همینجور داشتن زار زار اشک میریختن یکدفعه از دماغ کوک یک ........ خیلی دراز و بزرگ اومد بیرون رنگشم که 💚💚💚 بود و صحنه ای دیدنی بود تهیونگ : بسه الان یکی ما رو ببینه نمیگه اینا همون بی تی اس نیستن کل ابرومون از بین میره جیمین که یکم اروم شده بود : خب ما هم ادمیم نمیشه که مون خواننده ایم ..... از دماغمون.... خارج نکنیم یا عر عر گریه نکنیم فکر کنم قانع شد و دوباره شروع کرد به گریه وقتی رفتن تو ماشین لیسا و کوک و جنی و جیمین و شوگا نشستن تو یه ماشین و رزی و جیسو و جین و جی هوپ و نامجون و تهیونگ نشستن تو یه ماشین خب دوستان از اینجا به بعد فعلا تو ماشین ماشینی که کوکی و لیسا نشستن میگیم ماشین کوکی و ماشینی که رزی و جیمین نسستن رو میگیم ماشین جنی
تو ماشین کوکی 👇👇👇👇 شوگا پشت فرمون و هنوز قطره های اشک مثل بارون از چشماش میریخت رو گونه هاش که از گریه زیاد قرمز شده بود لیسا هم داشت به کوکی کمک میکرد تا بتونه گلوش بهتر بشه گفت :جیمین ببین من یک شربت سرماخوردگی و گلو درد دادم تو خونه وقتی رسیدیم اینو بهت ن میدم برین به کوک بدین گلوش بهتر میشه اب نمک هم قر قره کنه تازه زیادم داد یا حرف نرنه براش بهتره غذای خیلی داغم نخوره که گلوش ورم کنه خب جیمین: باشه فقط میشه بعد اینا رو واسم با ویس بفرستی چون که من یادم میره لیسا : باشه میفرستم کوک که انگار یکم حالش بهتر شده بود با چشمای پر از اشکش داشت به لیسا نگاه میکرد وقتی لیسا بهش نگاه کرد کوک اروم گفت
: مرسی فکر کنم گلوم بهتر شد لیسا : ولی فکر کنم یک چیز دیگه میخواستی بگی کوک که یکم قیافش خجالتی بود اروم گفت : نه ولش کن لیسا : هر جور میلته حالا تو ماشنی جنی اینا 👇👇👇 نامجون پشت فرمون نشسته بود و داشت با یک دست رانندگی میکرد و با یک دست داماغشو پاک میکرد تهیونگ : ام بچه ها یک چیز بگم از دستم عصبی نمیشین جیسو: بگو حالا تو تهیونگ : خب ام راستشو بگم اینه که منننننننننننن امممممممممممممم دستشویی دارم نامجون : چیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی رزی : پس تو بگو الان تو دستشویی لامصب چه غلطی میکردی تازه وقتی من اومدم تو دستشویی بازم داشتی میشاشیدی تهیونگ : خب مگه دست منه دستشوییم میاد جیسو : اصلا ا واستا توی میمون یک ذره هم اب یا ابمیوه نخوردی چجوری دستشویی گرفته تهیونگ : نه واقعا دستشویی دارم میخواین یه دوربین مخفی بزارین رزی : عقققققققققققق جین : باشه حالمونو بهم نزن بزار من شوگا اس بدم این چلغوز با دستشوییش گرفته جین به شوگا : شوگا یک لحظه دم رستوران یا جایی نگهداریم این میمون دستشوییش گرفته شوگا : کدوم میمونو میگی جین : این تهیونگ میمون مگه چند تا میمون ما اینجا داریم شوگا : راس میگ باشه ببین سر اون کافی شاپه نگه میدارم ولی فکر کنم بسته باشه جین : باشه واستا جین : نامجون برو سر اون کافی شاپه که قبلا یکبار رفتم اونجا نگه دار شوگا میگه اونجا دستشویی داره این میمون بتونه بره بشاشه تهیونگ : هوی دست پام سالمن ها
جیسو: تو ساکت شو وگرنه جشماتو از تو کاسه در میارم رزی : چقدر مونده تا اون کافی شاپه؟ نامجون : ببین بعد از این چهار راه یک میدون میشه بعد ما باید بریم طرف راست اونجا که رفتیم میریم تو یک کوچه ای بعد این کوچه خیلیییی درازه و باید اینقدر بریم تا به اخرش برسیم همون اخرش اخرش کافی شاپه رزی:خب از اخر کوچه بریم که راحت میرسیم به کافی شاپ جیسو : نه رزی این کوچه اخرش بم بسته من یکبار رفتم توش بعد دیدم بم بسته تهیونگ: میشه عجله کننی شلوارم داره خیس میشه رزی : خب یکم تحمل کن حالا توی ماشین کوکی اینا👇 شوکا : بچه ها تهیونگ باز دستشوییش گرفته لیسا : چیییییییییییییییییییییییییی جنی: این دیوونه چشه جیمین: این میمون مگه دوبار دستشویی نرفت لیسا : تازه رزی میگه وقتی اوموم تو دستشویی جای تهیونگ هتوز داشت میشاشید کوکی که انگار صداش بهتر شده بود: این مرتیکه روانی رو باید یک دکتر ببریم فکر کنم یوبوست گرفته اخه تو خونه هم که بودیم همش دل درد میکرد جنی: شاید یک سوء تغذیه کوچیک باشه ولی خب بازم باید ببرینش دکتر لیسا : بچه ها بعد از میدون بعدی یک کوچه خیلی دراز هست اون اخرش کی کافی شاپه من و حیسو یه بار رفتیم شوگا : اره جین هم گفت بریم اونجا ماشین جنی اینا ...
خب بچه ها پارت سوم تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه و اینکه منتظر پارت بعد باشین چون قرار تهیونگ....... خب بزارین الان نگم پارت چهار چی میشه خودتون ببینید نظر فراموش نشه😙😙😙😙
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عااااااااالی بود 💙💜💙💜
سلام اجی خوشگلم وای انگار دنیارو دادن من این داستانت عالیه🍒🍒🍒🍒🍒🍒