
ببخشین کمی دیر شد ولی شلامممممم
وقتی برگشتم دیدم یکی با ماسک ترسناک دستاشو مثل زا.مب.یا کرده یه جیغی ز.د.م بعد اون بد.ب.خ.ت رو گرفتم اونقدر ز.د.مکه اخر ماسکش رو در اورد دیدم کوکه یه پسگردنی ز.د.م اِما:م.ر.ض داری (باداد)جی کی:اره مامانم ازت خیلی تعریف کرد چیزه تعریف کردنی هم نداری ها اِما:یعنیز.ش.ت.م کوک:شاید اِما:اوک مرسی (بعد اِما میره اتاقش ) از زبان شوگا امروز زود اومدم دیدم کوک داره شیرموز میخوره(منم میخورم برادر تنها نیس)دیدم جین و هوپ وجیمین دارن میل.ر.ز.ن رفتم جلوتر دیدم دارن فیلم تر.س.ن.ا.ک نگا میکنن شوگا:اگه م.ی.ت.ر.س.ی.ن چرا نگا میکنین جین:دلمون خواست به تچه شوگا:😐
شوگا:رفتم اتاقم ک صدایه گریه اومد دیدم اِما هس با زوری که داشتم در رو باز کردم اِما: هوی ا.و.ل.ا.غ چه خبرته شوگا:اخه تو گریه نمکنی اِما:من نمیکنم که فیلم گریه میکنه شوگا:عه امروزم همه تو فیلمن باش بعد شوگا میره اتاقش و اهنگ گوش میده از زبان اِما فیلم داشت ت.ر.س.ن.ا.ک میشد که صدایه رعد وبرق اومد یه جیغی ز.د.م رفتم داخل کمدم از ت.ر.س که لحضه ای در وا شد داشتم می.ل.ر.زی.دم یکی کمد و باز کرد کوک: ببا بیرون سوسول اِما:هن چی کوک تویی کوک:نع عمممه بیا بیرون اِما:باش بعد میره بیرون اِما: ب هچکی نگو لطفا کوک:اگه بگم اِما:اگه بگی😑هچی دیگه قهر میکنم کوک:اوهوم ببینم چی میشه بعد شوگا میاد تو شوگا:دارین چه کا میکنین کوک:تام و جری بازی میکنیم بعد کوک به شوگا چشم غره ای میره و از اتاق خارج میشه
شوگا:واچشه اِما:شوگا خیلی حساس نیستی شوگا:نع اِما:اخه شوگا:برو غذا اِما:همه چیت زوریه شوگا:میدونم اِما:رفته رفته مثل بابا میشی بعد از اتاق خارج میشه رفتن پایین و غذا خوردن از زبان جین: شب ساعت۳ بود رفتم برا اب خوردن که ندونستم دستم خکر لیوان به چ.و.خ رف منم زود جمعش کردم بعد ۵دقیقه که تمیز شد داشتم میرفتم بخوابم که یه چیز سفتی به تپم ز.و.ن منم هچی نفهمیدم
از زبان شوگا:خوابیده بودم که صدایه شک.س.ت.ن اومد یه دونه چوب برداشتم رفتم پایین که دیدم یکی از اشپز خونع داره میاد بیرون زود ز.د.م به سرش بعد بی.ه.و.ش شد وقتی برگدوندمش دیدم جینه تو شک بودم که دیدم اِما داره به من نگا میکنه اِما:شوگا نمیدونستم اینقدرم جلو بری شوگا:من نمی اِما:نمخواد دروغ بگی فک کنم مثل پدرو مادرت شدی خیلی عوض شدی شوگا:من دروغ نمگم بعد اِما میره بچه هارو بیدار میکنه و میرن بیمارستان
تو بیمارستان:دکتر میاد بیرون هوپ:حالش خبه دکتر:بل خبن درست میشن بعد چند مین میتونین ببرینش هوپ:باش ممنون بعد چند مین مرخص میشه و میرن خونه کوک:حالت خبه هیونگ جین:اره کدوم خ.ر.ی بود ز.د به سرم ها جیمین:خ.ر شوگا شوگا:اره منه خ.ر بودم ولی ندونسته ز.د.م ببخشید جین: باش حالا برام سوپ بپز شوگا:پ.ر.و شدی ها جین:پس منم به اِما میگم از قصد کردی(اِما رفتا لباس عوض کنه)شوگا:نع نگو باش میرم ولی من نمدونم چطوری میپزن جین:منو با ویلچر ببر بگم چطوری شوگا:باش بعد تو اشپز خانه جین:ا.ح.ق ک.و.ر.ی نمبینی اون فلفله شوگا:بابام این شکره جین:شوگا داداش تا حالا کی به سوپ شکر زده اینم بشم دوم شوگا:نمزنن جین:خیرررررر ادامه تو نتیجه مثل همیشه😂😐👍
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود پارت بعدو زود بزار💜
آجی؟
حتماااااا😄😄😄👍
اره اجی موشم عسل ۱۴ ساله تبریز
تو؟
اریسا ۱۴ سال تهران😀
وای عشقی💜
عه من الان دیدم دستم خورده ۱۳ رو ۱۴ زدم😬
۱۳ سالمه😁
به چند میری؟
۱۳ رو تموم نکردم هشتاد و هشتیم
اهان نع من هشتاد و هفتم ولی به هشتم میخوامبرم
میرونی من نیمه دومم
میدونی منظور😑
اها من میرم هفت😁
منازغروبتاطلوعافتابباهاتمیمونم!-🌸☁️👤
منازغروبتاطلوعافتابباهاتمیمونم!-🌸☁️👤
عزیزممنهمینجام...!-
تابراتبکبدم😔🌸☁️
فالو:بک🌸😔🤝🏻
عالییی
ملسیییی
عجقی
💜💜💜💜💜💜