7 اسلاید صحیح/غلط توسط: FATI-II انتشار: 2 سال پیش 678 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
کپی ممنوع💜
لطفا عمومی کن... شخصی نشه🥺💫 چیز بدی نداره منتشر کن💔
ا.ت: حتماً یک جایی دوربین کار گذاشتی تا به عنوان مدرک به جونگ کوک نشون بدی نه؟؟!!
هوآنیو: من نیازی به اینجور کارها ندارم! مطمئن باش اگر بخاطر سلامتی تنها عشق زندگیم... سولان نبود، هیچ وقت نه با اون سوزی آشنا میشدم! و نه زندگی شما رو خراب میکردم..! ((بریم واسه شروع💫))
ا.ت: تو چی داری میگی آخه...😢 هرچند میدونستم همه اینا یه نقشه هست واسه دور کردن من از جونگ کوک... اما... دوستی تو و سوزی هم یه بازی بوده؟!💔😢 هوآنیو: سولان دوست دوران بچگیمه... از همون اول دوستش داشتم... اما اون از پدرش یک بیماری به ارث برد... سرطان خون! خیلی خطرناکه و همینطور هزینه درمان زیادی هم داره...💔 ا.ت: نمیترسی که من همه اینارو به سوزی لو بدم؟! هوآنیو: تو نمیتونی و نباید این کار رو کنی! ا.ت: چرا؟! هوآنیو: چون اگ کوچیکترین حقیقتی هم لو بره، جونگ کوک از بین میره!! ا.ت: یعنی چی؟؟!!😢💔 هوآنیو: یه روز که برای سولان توی بیمارستان بودم، گفتن باید زودتر به اتاق های خاص و خصوصی منتقلش کنن چون حالش بدتر شده...💔
هوآنیو: اما من پسری بودم که هیچ سرمایه ای نداشتم! و سولان هم بخاطر اینکه من رو انتخاب کرده بود، از خانوادهاش جدا شده بود! ما هیچکسی رو نداشتیم! همون لحظه بود که من چیزی جز التماس کردن به کادر بیمارستان نداشتم..!💔 ازشون خواهش میکردم که فعلاً هرکاری لازمه رو انجام بدن تا من بتونم پولی رو آماده کنم! اما هیچکس چنین چیزی رو قبول نمیکرد و حال سولان داشت وخیمتر میشد..! اونجا یک مردی رو دیدم که به خاطر یکی از اقوامش توی بیمارستان بود! وقتی داشتم با چند تا از دوستام تماس میگرفتم تا بتونم حداقل پولی رو آماده کنم، اون مرد موبایل رو ازم گرفت و گفت که پیشنهاد خیلی بهتری واسم داره..! اولش نمیتونستم بهش اعتماد کنم؛ اما با اون وضعیت سولان این تنها راه من بود..!💔
ا.ت: خب چرا اینارو به من میگی؟؟!! هوآنیو:((با بغض میگه)): سولان همه چیز رو از طریق اون مرد فهمید..! حالش خیلی بدتر شد و حتی نمیخواست منو ببینه! اون گفت باید این موضوع رو تموم کنم... اما اگه تمومش کنم اون هم از بین میره!💔 پس حداقل کاری که میتونستم کنم، این بود که بهت همه چیز رو بگم..! ا.ت: میشه بگی اون ویدئو های توی بار رو از کجا آوردی؟! هوآنیو: گفتم که... حتی نباید کوچکترین چیزهایی هم از حقیقت لو بره..!💔 ا.ت: مردی که میخواد اینطوری زندگی من رو نابود کنه کیه..؟! هوآنیو: من هیچی نمیتونم بگم؛ چون هنوز بخش هایی زیادی از درمان سولان مونده..! و حداقل کاری که میتونم توی کل زندگیش کنم، نجات دادنشه!
**در ماشین باز شد!** کوک: تا همین چند دقیقه پیش هم نمیتونستم این چیزها رو باور کنم... اما الان میبینم که توی ماشین دارین با هم صحبت میکنید! ا.ت: باور کن داری اشتباه میکنی... ما داشتیم سر کسی حرف میزدیم که... هوآنیو: ا.ت بهت گفتم چیزی نگو! نکنه میخوای اون رو از بین ببرن؟؟!! کوک: قضیه چیه؟؟!! هوآنیو، کی میخواد من رو از بین ببره؟؟!! نکنه منظورت کیم سوهو هست؟!💔 هوآنیو: من هیچ نام و نشانی از او مرد ندارم! ا.ت: جونگ کوک من نمیتونم فعلاً چیزی بهت بگم! فقط لطفاً بهم اعتماد کن... لطفاً این رو بدون، که من بدون تو حتی نمیتونم زندگی کنم... کوک: مطمئن باش این تنها چیزیه که که بهش اعتقاد کامل دارم!🙂💔 **تلفن هوآنیو زنگ میخوره؛**
ادامه در نتیجه 🙂
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
62 لایک
وری وری گووووووودددد😍
عالییییییی بود 💖
پارت بعددددددد
عالیه پارت بعدی پیلیز عزیزم🥺❤️
شرطا تکمیل شده...
بعدیونمزاری؟:)))
بسی گوددد:))
منتش.ر شده بود و من ندیدمش هعیییی نمخخخخخ😐🥲
لیلیلیلیللیلیلیلیللییییی
مایل به پارت جدید ؟
بررسیهههههههه😪
حیح عالی بود بعدی رو بزار
عالییی عزیزم من اژ همون شروعش میخوندم ولی متاسفانه یه مکلی داشتم امانت نداشتم بدون من ازتحمیات میکنم پر انرژی ادامه بده