زنگ زدم به لوکا و گفتم بیان جای آندره بستنی فروش که بعد باهم بیرون تفریح
لوکا: باشه تا 10 دقیقه دیگه اونجاییم
مری:اوکی
از آدرین پرسیدم که به نینو زنگ زده گفت :آره
ما هم رفتیم پیش آندره بعد از ده دقیقه لوکا و زوئی و نینو و آلیا هم اومدن بعد سلام و احوالپرسی نینو گفت : رفیق چه عجب تو یه روز نرفتی سرکار
آدرین :چون میخواستم جشن بگیرم
نینو :جشن؟!
آدرین :آره دارم بابا میشم
لوکا و زوئی و نینو و آلیا :جان ؟
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
عالی بود
فالویی بک بده
آجی میشی
البته
فاطمه 14 ساله
ولی خوب بود
مرسی
انقدر یهویی نباید بری جلو
چشم
عاااااااالی
مرسی
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
ببخشید پارت قبل رو دیر دیدم
امیدوارم زودتر خوب بشی اجی
مرسی
خیلی ممنون آجی
عالییی بود
بعدی
مرسی
اگه بتونم امروز میزارم
عالی
همه باهم دس بکار میشن
مرسی
عالی ولی من خیانت می خوام😍🥺🤣
مرسی تو فصل دوم هست