انتقام عاشقانه ۱

مرینت: بارون تند تند می‌بارید و اشک های منو می‌شست و من سراسیمه فرار میکردم از خونه خودم! از خونه بچگیم! از بابام! از کسی که بعد از مادرم خیلی برای بزرگ کردن من تلاش کرد با اون کاغذی که بهم داده بود که بارون اونو خیس کرده بود . نمی‌دونستم توش چیه فقط حرف بابام تو سرم اکو می‌شد که می‌گفت منو ببخش که اینو ازت مخفی کردم ولی به خاطر خودت بود! بعد از خوندن این نامه زندگیت متحول میشه!

مرینت: انقدر دویدم تا به یه سرپناه رسیدم. نفس نفس میزدم خیسه خیس بودم . انگار همه چیز برای بد حال کردن من دست به دست هم داده بودن بارون شدید که انگار میخواد بکشتت ، گریه شدید ، فرار کردن از خونه ی بچگیم ، وضع بابام لحظه فرار و صدای شلیکی که از خونه اومد ، نامه ای که تو دستم بود که بعداز خوندن اون کل زندگیم عوض می‌شد ، بی خانمان شدن ، بی کسو کار شدن!

فلش بک به لحظه فرار مرینت از خونه : تو حال نشسته بودم منتظر بابام بودم از سر کارش بیاد شب بود بارونم شدید شده بود دل نگرون بابامم بودم که یهو دیدم سراسیمه اومد تو خونه . بابا چی شده؟؟😨 تام: مرینت!!! سریع فرار کن بروووو از این خونه باید بری دارن میان بکشنمون مرینت: چی ولی آخه کی ؟؟؟ تام: اگراست همونی که بهش پول هنگفتی بهش بدهکار هستم زمان اینکه پولو بهش بدم تموم شده باید از این خونه بری!

مرینت : ولی بابا شما چی !؟!؟ من شما رو تنها نمیذارم تام: نه مرینت امشب حتما یکیمون میمیریم که اون باید من باشم. رفتم جلو دستمو گذاشتم روی صورتش مرینت جونم تو جوونی سنی نداری باید زندگی کنی مرینت: من این زندگیو بدون شما نمیخوام تنهای تنها میشم تو این دنیا تام: رفتم سراغ نامه ای که باید یه روزی مرینت می‌خوند اونو بهش دادم. گفتم این نامه رو بخونی به این جواب سوالت می‌رسی ولی مرینت یه چیزایی تو این نامه میفهمی که مطمئنم اگه زنده باشم ازم با ناراحتی می‌پرسی چرا اینکارو کردم ولی خواهشا این فراموش نکن که منو ببخشی که اینو ازت مخفی کردم ولی به خاطر خودت بود! صدای ماشین اومد حتما اگراسته . پیشونی مرینتو بوسیدم گفتم برو دخترم مرینت : خدافظ بابا😭 تام : از در پشتی فرستادمش بره رفتم تو حال که دیدم آدمای اگراست هستن و..... مرینت : از خونه زدم بیرون که دیدم صدای شلیک اومد حتما بابامو کشتن😭😭 ولی به حرف بابام گوش کردم و از اونجا فرار کردم......