«پنی»
غرق فکر و خیال بودم که با صدای تالون، نگاهم و بهش دوختم و گیج لب زدم: هاا چی گفتی!؟
لباش به حالت خنده کش اومد و با تک خنده ای گفت: کجایی دختر، چند دقیقه اس دارم صدات میکنم!
لبخند ضایعی زدم و از روی زمین بلند شدم و با گفتن: هیچی، بسنده کردم.
تازه نگاهم به دور و اطراف افتاد. هیچ کس جز من و تالون اینجا نبود. اطرافمون تاریک بود به خصوص که اتشم داشت کم کم خاموش میشد.
تا به خودم بیام دست سردم تو دست گرمش گره خورد.
بدون اینکه بهم فرصت حرف زدن بده شروع به راه رفتن کرد و منم پشت سرش کشید.
در همون حالت گفت: پن... می دونم تو سرت چی میگذره
نیم نگاهی از گوشه چشم بهم انداخت و ادامه داد:ولی ازت میخوام دیگه بهش فکر نکنی باشه؟
لبخند خسته ای زدم. برای دل اونم شده بود باید خوشحال باشم.
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
عالیییییییی ♥️😍💞
جونی جونم بیا دردت به جونم
شب مهتاب لب دریا
سی تو آواز میخونم
😍⚘
عالی بود میشه بک بدی
آخرش داستم از خنده جر میخوردم
الهیی دورشون بگردم من😂😂😂💖
😂😂😂😂😂😂خیلیی باحال بود اسلاید سه
آخخخ جوننن آجییی پارتتت جدیددد دادییییی ۶ ماههه منتظرمممم منننن از ذوق دارم میمیرممم
من هستم، باورم نمیشه هنوز منتظر این داستان موندم، ولی خب، من هنوز زندممم😀😂
متاسفانه وقتی داشتم میخوندمش آهنگ شاد پلی بود برای همین نترسیدم😐😂🤝🏻
راسییی مت دارم می ام پی ویت هاها😂
خوش اومدی🥺😂
اجییییییییی دلم برات تنگ شده بوددددد🥺 چطوری ؟خوبی؟ اوضاع چطوره؟
تروخدا بیا بمون دیگه نرو 🥺🔗🌻
این پارتم خیلیییی خوب بود اصن مگه می شه تو بد بنویسی؟
خیلیخوشحالم اومدی لاو یو 🥺❤🫂
وااای اجی خوبی🥺❤
خیلییی دلم برات تنگ شده فکر کردم رفتی😂
مررسیی اجی لطف داری🥺🫰❤️🔥
میشه زود تر بذاری پارت بعد رو هانیه جون خیلی دوست دارم داستانت رو♥
هانیه جون شما چند سالت هست؟
اگر اشکالی نداره بگو❤
اره حتما امروز می نویسمش
راستش یک چند روزی نت نداشتم نتونستم بنویسم😂
۱۵ سالمه نه گلم اشکال نداره😂😁
اها عالیه مرسی😍
من خودم سیزده سالمه♥