بدون هیچ حرفی :)🏃♀️
وقتی از تاکسی پیاده شدم...یه مِه شدیدی کوه رو گرفت و یه بوی بهاریه سردی اومد که منو محو اون کوه کرد :)🌬
وقتی جلوتر رفتم از شوق چشم هام پر از اشک شد از زیباییه اون جا حیرت زده شده بودم...هرچی جلوتر رفتم یونگ سام رو ندیدم یکم فکر کردم...ولی چیزی به ذهنم نرسید...
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
به داستان منم سر بزنین 🙃
ادمین لطفا پین شه ممنون😍
فالو=فالو
سوری بخاطر کامنت🙃
عررر خیلی داستانه خوبیه🤩🤩🤩🤩
داستانت خیلی خوشگله ولی لطفا بیشتر بنویس(:
عالی عرررر:)
من تورو میدوستمت:)
عرررر واقعا؟:))))))
اوهوم:)♥️
عرررر*از شدت عر زدن در دسترس نمیباشم.با تشکر،خبرنگاری لانا ی کبیر🤺🌸😔
اوخیییی چقدر بامزه!🥺😂😂
لاو🤺🌸
خودت عشقیو کارات و رفتارات:)💕
فالو=بک
بک ندادم آنفالو کن
لطفا تست اخرمو حمایت کن:)🌿
حتما:)💕
پارت بعدی لطفا
حتمن میزارم تا امشب:)💕
بش
اومم نمیدونم تستچی چش شده میگه بیشتر از سه تا نمیشه من چهارتا گذاشتم و الان داره رو مخم راه میره نمیزاره پنجمیو بزارم برای شماهم این مدلیه؟
اره
یه کاربر روزانه میتونه 3 تا تست بزاره
احتمالا یکیش رو بعد ساعت 12 شب گذاشتی
امشب ساعت 12 امتحان کن