منو بی تی اس 4

وارد خونه شدیم که جانگوک گفت =واووووو چه خونه ی بزرگی داری معلومه پول داری هاااا من=بابام اینجارو برام خریده جانگوک تک خنده ای کرد و اومد سمتم من=چرا هی میای جلو؟ جانگوک=به خاطر اینکه تورو ببرم سمت کاناپه که بشینی من=خودم میتونم لازم نیس شما کمکم کنید*این حرفو زدمو داشتم میرفتم، تا قدم اولو برداشتم جلو مو گرفت و گفت مگه دکتر نگف باید مرقبت باشم تا زیاد راه نری تا حالت جا بیاد؟ من=من حالم خوبه پس بهتره دستتو از جلوم بر داری جانگوک=*دستشو کشیدگ ولی ا/ت رو براید استایل بغلش کردم که =

ا/ت تعجب مرد و تا ویندوزش بالا بیاد طول کشید منم به خاطر کیوت بودنش میخندیدم تا ویندوزش بالا اومد من گذاشته بودمش زمین که به سینم تند تندمشت میزد دستشو گرفتم و گفتم =میدونی هر چقدم منو بزنی من دردم نمیگیره جوجو کوچولو؟ ا/ت=حرسم گرفته بود یه بالشبرداشتم سمتش پرتاب کردم که زد زیر خنده و این منو بیشتر کفری میکرد جانگوک=میدونی وقتی اصبانی میشی خیلی کیوت میشی آدم دوس دارم لا نون بزاره بخورتت من=خیلی پرو شدی هاااااااااا جانگوک= باش باش من تسلیمم 😂😂 من=😐😑😤😡😠 خب حالا قراره چی بخوریم جانگوک =من باید بپرسم نه توووووووووووووووووو من=ابرو بالا انداختم به همون خیال باش من میرم شیر کاکائو و شیرموز بخورم بعدشم میرم تو اتاقم پاستیل میخورمممممم😛😛😛😛😛 جانگوک =اگ اینجوره منم میام باهات من=اگ دوس داری میتونی بیای ولی فک نکن که بهت میدم چیزی بخوری جانگوک=

باش باش تو فک کن من میزارم شیرموزم از گلوت برا پایین من=اوه باشه *بدو بدو رفتم سمت یخچال و درو باز کردمو شیر موز و شیر کاکائو رو برداشتمو فرار کردم که جانگوک افتاد دنبالم فوری رفتم سمت اتاقم و شیر موز و شیر کاکائو رو گزاشتم داخل اتاق و خودم اومدم بیرونو در اتاق رو قفل کردم که جانگوک با قیافه اصبانی نگاهم میکرد جانگوک=

زووددد کلیدو بدهههههه من=و اگه ندم؟؟ جانگوک = با شیر موز با من شوخی نکن که نمیبخشمت من = الان که شوخی کردم چرا هنو کاری نکردی؟ جانگوک =منتظرم جوابتو بدی کلیدو میدی یا نهههههه؟ من=نه جانگوک=اوه باشه*یک دفعه ای پریدم و کلیدو گرفتم که نگو ا/ت رو کبوندم به دیوار و دستشو محکم گرفته بودم من=😡😡😡😡😤😤😤😑 جانگکوک =ببخشید اگه دردت اومد من=فک کردی اگ کلیدو بگیری میزارم بری داخل؟؟ جانگوک= نیاز نیست که تو جلومو بگیری خودم میرم داخل من=تک خنده ای کردم جانگوک یه دفعه منو بغل کرد و گذاشت رو شونش و درو باز مرد و از رو میز شیر موزو بر داشت و اومد بیرون ولی هنوز منو زمین نذاشته بود و داشت...

منو از پله ها میبرد پایین من=جانگوک اگه منو بزاری زمین از وسط نصفت میکنم جانگوک =باش باش اگه تونستی نصفم کن من=😡😡😤😤 جانگوک=😂😂😂 رسیدیم پایین که منو گذاشت رو اپن آشپزخانه و خودش جلوم بود دوتا لیوان آورد هم برا من هم برا خودش شیر موز ریخت منم با حرس برش داشتم. خوردم جانگوک=بعد از اینکه شیر موز رو خوردم گفتم دیدی نمیتونی منو نصف کنی از وسط 😂😂🤭 من=اومدم بزنم به َینش که دستمو گرفت و بلندم کرد و از اپن آورد پایین من=

من میرم پاستیل بخورم😛😤 جانگوک =پشت سرش رفتم سمت اتاقش که یهو برگشت سمتم که درو ببنده منم گفتم پس پاستیل جی نمیخوای بهم بدی؟؟؟ من=دیگه میخاستم با دستم محکم بزنم فکش بیوفته زمین و مثل آدامس بچسبونمش به دیواررررررررررررررررررررررررر من=باش ولی زیاد بهت نمیدممممممممممم چون رو پاستیل بد جووورررر کراششش داررمممم و مال خودمهههههه جانگوک =باش باشه حالا مارو نزنی من=دهنتو ببند تا نزدم فکتو نیاوردم پایین جانگوک=😂😂😂💔باشه 😐

رفتم رو تختم و تختو تشکشو بلند کردم و کلی وسایل برداشتم تا به پاستیلم رسیدم و کلا 8 تا شمردم دادم به جانگوک بقیشو خودم خوردم ولی یه دفعه جانگوک اومد جاو منم رفتم عقب که فوری یه مشت از پاستیلام برداشت من=*با بغض*چرا برش داشتری داشتم بغضمو کنترل میکردم و لی سخت شد و زدم زیر گریه جانگوک=

چرا گریه میکنی کیوتیییی؟ من=پاستیلامو خوردییییییییی🥺🥺😭😭😭😭😭😭😭😭😭 جانگوک =فردا برات کلی میخرم چند برابر همینی که خودت داری باشه؟ من=باشه قول دادی هاااااااا جانگوک =باش من =جانگوک یکی از این اتاقارو انتخاب کن و درتم قفل کن ینی بهتره قفل کنی چون من...

بچههههه هاااااا لابلیییی هااااااااااااا لطفاً کامنت بزارید خیلی نیاز به انرژی تون دارم من با کاکنتای شما انرژی میگیرممممم خوب پس برام کاکنتای خوب خوب بزاریدددددددد عاشقتونمممممممم

بای بای👋👋 خیلی خرف زدم من رفتممممم بای بای فقط یه چیزی بایستون کیه؟ جند سال آرمی هستین؟