
سلام اینم پارت جدید امیدوارم خوشتون بیاد ناظر تروخدا منتشر کن
سلام دوستان اول از همه معذرت میخوام من هر چقدر تو نتیجه داستان میزارم منتشر نمیشه معذرت میخوام بریم سراغ داستان ♡♡♡♡♡رفتم اتاق کارم که چشمم چهارتا شد جیمین از من زودتر اومده بود یا این فاز گرفته ها..= سلام جیمین خوبی؟ _ سلام ا/ت ممنونمن خوبم تو خوبی = منم خوبم ولی چرا اینقدر زود اومدی _ چیه خب میخواستم زود بیام = باشه هرچی خودت بخوای......... ( شب) ( از زبان ا/ت) : خیلی خسته بودم خوابم میومد ۱۱ شب بود با اینکه جیمین هست باز من فشار میوفتم با جیمین خدافظی کردم و رفتم خونه............ رسیدم خونه حال هیچیو نداشتم رفتم با همون لباس خوابیدم ( صبح) ( از زبان ا/ت) : با صدای آلارم گوشیم بیدارم شدم خیلی صداش بلند بود از تخت بلند شدم رفتم دستشویی دست و صورتمو شستم روتین پوستیمو انجام دادم صبحانه خوردم لباسمو عوض کردم سوار ماشین شدم راه افتادم
رسیدم شرکت رفتم در خانم لانگو زدم = تق تق & بیا تو = سلام خانم لانگ با اجازه برم به کارام برسم.& باشه عزیزم فعلا = فعلا..... رفتم اتاق کارم = آخ آخ نیومده خسته شدم ( با صدای بلند گفت) _ الان فکر میکنم تو گوالا میشدی بهتر بود = وای جیمین ترسیدم منظورم از دیشب خسته ام _ آهان باشه خانم لانگ گفت فردا مرخصی داده که استراحت کنیم = آخجون _ آره فقط میخواستم ببینم میشه فردا باهم باشیم = باشه شمارتو بده _ باشه بده بنویسم = بیا.. گوشیمو دادم تو گوشیم زد ( راستش بچه ها ا/ت عاشقه جیمین و جیمین عاشق ا/ت ولی ا/ت فکر نمیکنه جیمین عاشقشه یعنی نفهمیده ولی تو پارت های بعد میفهمه) _ حالا هرچی خواستی منو سیو کن = باشه.. مخفیانه زدم چون فارسی بلد نبود انگلیسی بلد بود فارسی زدم که نتونه بخونه زدم ( عشقم جیمین) _ حالا تو شمارتو بده بیا بزن تو گوشیم = بیا زدم خودت خواستی هرچی سیو کن _ باشه.... مخفیانه اسمشو عربی نوشتم چون عربی بلد نبود زدم ( فکر کنید عربیه اینو زده ♡ عشقم ا/ت♡)
( شب) ( از زبان ا/ت) : خیلی خسته بودم از جیمین خدافظی کردم از خانم لانگ هم خدافظی کردم ولی خوشحال بودم که فردا با جیمین میرم بیرون تو این فکرا بودم که سوار ماشینم شدم... رسیدم خونه از اونجایی که خیلی خسته نبودم منظورم خسته بودم ولی یکمی انرژی داشتم رفتم لباسمو عوض کردم رفتم دستشویی رفتم شام خوردم راستی من نهارو تو شرکت میخورم بعد از شام خوردن رفتم رو تخت و خوابیدم ( صبح): با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم آخه کی این وقت صبح زنگ میزنه... وای پشمام ساعت ۱۲ ظهره 😳😳 جواب دادم = الو _ سلام آ/ت خوبی منم جیمین = سلام جیمین خوبم ممنون تو خوبی؟ _ ممنون من خوبم ولی ظاهراً انگار خواب بودی نه نگو که من خودم میشناسم این صدا رو = آره خواب بودم _ ای خابالو اسمت نباید ا/ت میشد باید گوالا میشد = خیلی کرم میریزیا _ آره خیلی برو آماده شو ساعت ۱ ظهر میام دنبالت = باشه فعلا _ فعلا.. و قطع کردم
( از زبان ا/ت): رفتم حموم.... از حموم در اومدم رفتم لباسمو پوشیدم یه آرایش ملایم کردم صبحانه خوردم تقریباً ساعت ۱ بود که یهو زنگ دَر خورد رفتم بیرون دیدم جیمین به ماشین تکیه داده وای دلبر جذاب _ سلام ا/ت خوبی؟ = سلام جیمین ممنون خوبم تو خوبی؟ _ ممنون منم خوبم بیا سوار شو که بریم خوش گذرونی = باشه ... سوار ماشین شدم اول رفتیم خرید... لباس خریدیم با جیمین ست بودیعنی لباس زوجا رو پوشیده بودیم ( علامت فروشنده #) # خیلی بهم میاین عالیه امیدوارم پیشه هم خوشبخت بشینچه زوجایه خوبی = خانم ما ( جیمین نزاشت حرف بزنم) _ آره خیلی زوجایه خوبی هستیم ممنون ما دیگه بریم #خدافظ _ خدافظ.. از مغازه در اومدیم بیرون.. = جیمین چرا گفتی زوجیم _ بخاطر همین ( رفتیم تو کوچه خلوت) ( از زبان ا/ت): جیمین منو چسبوندبه دیوار و 😚 ( تروخدا منتشر کن ناظر خواهش میکنم تو خیلی دخترخوبی هستی) = جیمین میشه ولم کنی؟ _ آره ببخشید شرط ها: ۵ تا کامنت ☆ ۱٠ تا لایک ☆ ۶ تا بازدید لطفا حمایت کنید تا هر روز دو پارت بزارم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
از اونجایی که ناراحت شدی همه ی راهنمایی هامو پاک کردم و من نمیخواستم ناراحتت کنم فقط خواستم کمکت کنم وفیک و رمان چه فرقی دارن ؟ ببخشید اگر ناراحت شدی
عیبی نداره تو فقط نظرتو گفتی منم تایید کردم من بخاطر یک داستان فیک سر کاربرا دعوا نمیکنم
به هر حال فایتینگ
۸
۷
۶
۵
۴
۳
۲
۱
شرط هات زیاد شده نوشابت چه رنگی باشه؟
,تموم شد..... خیلی تا ثیر گذار بود 😑😑😑😑😑