دکتر خبر کردیم که دکتر گفت :چیزی نشده فقط چند تا کبودیه
بعد ساعت 4 راه افتادیم به سمت فرودگاه ولی ایندفعه من کنار آدرین نشستم و نینو و آلیا کنار هم و زوئی و لوکا کنار هم نشستند تو مسیر بودیم که بلند شدم برم از زوئی یه سوال بپرسم که دیدم سرش روی شونه لوکاست و لوکا هم سرش رو گذاشته رو سر زوئی و خوابن و آلیا و نینو هم همینطور وقتی دیدم اینا خوابن رفتم رو صندلی نشستم و هنزفری م رو تو گوشم گذاشتم و سرم رو گذاشتم رو شونه آدرین و خوابیدم
چند ساعت بعد بیدار شدم که دیدم خلبان میگه چند دقیقه دیگه در فرودگاه فرود میایم منم آدرین بیدار کردم و وقتی هواپیما فرود اومد من رفتم زوئی و لوکا رو بیدار کنم و آدرین هم رفت نینو و آلیا رو بیدار کنه
چمدونهامون رو گرفتیم و از هواپیما خارج شدیم که دیدیم مامان و بابا هامون اومدن استقبال از هم خداحافظی کردیم و رفتیم پیش خانواده هامون.وقتی رفتم پیش مامان و بابام هم دیگه رو بغل کردیم و بعد رفتیم خونه
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
عالییی
مرسی
عالی بود اگه جا داره بهتر شه مثلا همینجوری نرو جلو سریع مثلا میتونی از اتفاق هایی ک داره میوفته دقیق تر توضیح بدی
مرسی چشم
خیلی خوبه
مرسی
عالی بود اجی
مرسی آجی
عالی بود
مرسی
عالییی بود
بالاخره عروسی کردن😀
مرسی
آره
عالیهههه اجی
مرسی آجی
𝒀𝒐𝒖 𝒂𝒓𝒆 𝒈𝒐𝒊𝒏𝒈 𝒕𝒐 𝒍𝒊𝒗𝒆 𝒂𝒏𝒅 𝒍𝒆𝒂𝒓𝒏 𝒉𝒆𝒓𝒆
انیو🥂✯
اینجا GMV هســت!🎊🎭══◁❚❚▷══
توی ویسگون ۱k فالوور و ۱۰۰ تا ایدل داریم که اومدیمـ هم توی ویسگون و هم توی تستچی کار کنیم!🥇ما ۶۳ تا صولوییست و۳۷ تا گروه داریم!میای توی کمپانیمون؟🎄🎃
نه مرسی