اینم از پارت یازده🥺به احتمال زیاد پارت دوازده رو هم امروز میزارم💕
کلافه به ساعت نگاهی انداختم، شیش و بیست دقیقه غروب رو نشون میداد، پس چرا اینا زنگ نمیزنن!
از شدت استرس پاهامو به زمین میکوبیدم و هی به ساعت نگاه میکردم، دیگه واقعا داشت دیر میشد، اگه قرار بود الان بهم زنگ نزنن، پس دیگه کی میخواستن بزنن؟
صورتم رو کمی دست کشیدم و آروم سرمو خاروندم.
جونگ کوک که متوجه من شده بود، در حالیکه داشت با گوشه لباسش ور میرفت پرسید:
+چیشده؟
سرمو برگردوندم و بهش خیره شدم، کمی صدامو صاف کردم و گفتم:
_هیچی، چیزی نیست!
سرش رو بلند کرد و گفت:
+پس چرا اینقدر...استرس داری؟
لبخندی زدمو گفتم:
_طبیعیه، یه وقتایی اینجوری میشم.
+تو امروز خیلی...مشکوک میزنی!
_تو که بیشتر از من مشکوک میزنی امروز!
+نه...تو میزنی!
_وا...
خواستم جملم رو ادامه بدم که گوشیم زنگ خورد، سریع برش داشتم و به صفحش خیره شدم، شوگا بود!
نفس عمیقی کشیدم و گفتم:
_شوگا بهم زنگ زده، بزار صحبتم تموم بشه، به بحث ادامه
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
51 لایک
مطمئن باشیم حالت خوبه؟چه بیماری ای گرفته بودی؟
آره خوبم
کرونا، ولی خب عجیب بود
امروز دوباره تب کردم
ولی بهترم
فک کنم امیکرون گرفتی چون من امیکرون گرفتم اینجوری شدم
آره احتمالا
میگم آذی
پارت بعدی این داستانتو و اونیکی رو نمیزاری؟
هر بدی پایانش خوشه؟
من خیلی دوسش داشتم🥺💜🤟🏻
چشم آجی میزارم💕
چرا پارت بعدی نزاشتی اجی؟
تستچی منتشر نمیکمه😖
عالیییی
💕💕💕
عالیییییی بووود ولی لطفاااااا بعدی رو زور بزاااار🥲🥲
مرسی🥺
امروز میزارم💕
بد جایی کات 💕🤒 کردی ولی عالی بود😂
مرسی😂❤
من یه خبرنگارم میخوام برای بار دوم بهترین نویسنده تستچی رو انتخاب کنیم!! من دوتا اک دارم که با این خبرنگاری میکنم .. کی میدونه شاید اون نویسنده تو باشی هرچند که باید با کلی رقیب ق د ر رقابت کنی 😉 اگه قصد شرکت داری پیوی بهم پیام بده تا اسم داستانتو توی تستی که قراره بسازم بذارم
حتما💕
فکر کنم باید فالوم کنی تا بتونم بهت پیام بدم
میدونم عزیزم فالوت کردم
عااااااااالیییییییییییییییی
مرسیییییی
پارت بعدددد لطفااا
چشمممم
چرا اینجا کات کردییییییییییییییییییییییییییییی بعدیییییییییییییییییییی
چشم بعدی رو میزارم