اما یکدفعه تیری از کنار مرینت رد شد . ❤ یک تیر ؟ تا خواستن ردشو بزنند فرار کرد . یکدفعه فیلیکس اومد .🖤 فیلیکس اینجا چکار می کنی ؟!❤ راست میگه .فیلیکس💙 : من میدونم کی این تیر رو شلیک کرد 🖤 کی؟ لایلا ؟ 💙 نزدیک شدی ❤ پس کی ؟
💙 یکی از آدمای لایلا 🖤 حدس می زدم . لایلا وارد رستوران شد و میزی کنار مرینت و آدرین گرفت نشست. 🤎 لایلا : سلام گربه و کفشدوزک چطورین ؟ بهش محل نذاشتیم . 🤎 فیلیکس میتونی کنارم بشینی 💙 نه خیر ممنون ترجیح میدم وایسم
🤎 باشه هر جور راحتی . میزمون را عوض کردیم تا کنار میز لایلا نباشه . 🖤 مرینت ❤ آدرین 🖤 من با تمام وجود عاشقتم از زبان مرینت : تا اینو گفت نمی دونستم چی بگم ! ❤ آدرین .. منم ... عاشقتم آدرین منو بغل کرد و بوسید .
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
😘💕❤ خیلی ممنونم