
از زبان مرینت : صبح شد بیدار شدم . داشتم توی راه رو هتل قدم میزدم که به شخصی خوردم . آدرین بود😨 سریع معذرت خواهی کردم رفتم تو واحد هتل . ❤ کاگامی 🤍 صبح بخیر بله مرینت ❤ آدرین اینجا چی کار می کنه ؟ مگه پرواز کلاس عصر نیست؟ 🤍 پرواز سر جاشه ❤ پس چی ؟ 🤍 آدرین هم جزوی از این نمایشه ❤چی ؟! چرا بهم نگفتی 🤍 فکر کردم میدونی .آماده شو بریم محل نمایش ❤ باشه کاگامی رفت بیرون واحد هتل . لباس پوشیدم. داشتم وسایلمو تو کیف می کردم ❤ تیکی بنظرت میتونم تیکی : معلومه که میتونی 💕
رفتم بیرون هتل . ماشینی نبود ❤ با چی بریم ؟ 🤍 پیاده . محل نزدیکه . داشتیم راه می رفتیم یکدفعه قصر باشکوهی جلویم نمایان شد . 🤍 اونجا محل نمایشه . ❤ چقدر قشنگه ! واردش شدیم آدرینم اونجا بود . اما چیزی که انتظارش نداشتم لایلاهم اونجا بود . 🤍 من میرم باهاشون درمورد تو صحبت کنم . ❤ باشه . لایلا🤎 : تو اینجا چیکار می کنی مرینت ؟ ❤ برای نمایش 🤎 که مارو تماشا کنی ؟ ❤ نه خیر. و رفتم جایی دیگه ❤سلام آدرین 🖤 سلام مرینت . همون موقع کاگامی اومد گفت خودم معرفی کنم . خودمو معرفی کردم . بعدش قرار شد تو تمرین ببینند من بهترینم یا لایلا . چون وقتی کوچیک بودم این مراسم را دیده بودم بهتر لایلا اجرا کردم و قبول شدم . آدرین بهم تشکر به زبان چینی را یادم داد . بعد نمایش لایلا : ولی قرار بود من باشم . مسئول نمایش : متأسفانه خانم دوپن چنگ بهتر اجرا می کنه . لایلا با عصبانیت از اونجا بیرون رفت . و گفت نشونت مردم مرینت مسئول اینجا گفت : خانم راسی اگه کاری ندارید تشریف ببرید تا ما ادامه ی نمایش را انجام بدیم . رفت بیرون
کاگامی : مرینت بعد از این نمایش یکی با آدرین روی یک فرش قرمز راه می ره و بقیه مردم هم پشت نرده هستند . اون نفرم پشتشون راه میره و نمایش تمام میشه . ازمون پذیرایی کردند و بعدش دوباره نمایش را تمرین کردیم .بعد نوبت تمرین راه رفتن روی فرش قرمز شد. هردومون هم با آدرین هم بدون آدرین تمرین کردیم . چه حس خوبی بود با آدرین تمرین راه رفتن رو فرش قرمز کردم .
نشستیم روی صندلی . میخواستند برامون آبمیوه بیارند . من یک لحظه لایلا را دیدم که پاکت کوچیکی دستش بود و کنار سینی آبمیوه ها بود . داشت بیرون می رفت که از پاکتش چند برگ سبز افتاد . اون رفت ... پاکتشو رفتم برداشتم . آبمیوه را آوردند داخلش چند برگ سبز بود . ❤نخوردید 🤍 چرا !؟ 🖤 مرینت راستی میگه این برگ سبزها خیلی غیر عادی هستند . پاکتو نشون دادم ❤ این پاکت دست لایلا بود . 🤍 ای لایلای بدجنس . حتما میخواست تو نمایش باشه .
ما و آدرین به هتل رفتیم . بچه ها رسیده بودند . خانم مندلیف و خانم بوستیه اتاق هاشون را تعیین کردند . من رفتم به آلیا سلام کردم .خانم مندلیف : دو تا دانش آموز اتاق ندارند کسی میتونه باهاشون شریک شه . ❤ سلام من و آلیا باهم توی اتاق 🖤 سلام من و نینو هم همینطور توی اتاق میمونیم . پس مشکل اتاق حل شد لطفا به اتاق هاتون برید . همه به اتاق هاشون رفتند 🧡 چه اتاق قشنگی داری . یکدفعه آلیا کاگامی را دید .🧡 تو و کاگامی تو یک اتاقین !😯 ❤ متاسفم بله 🧡 اشکالی نداره
🤍 مرینت ❤ بله کاگامی 🤍 یک ساعت دیگه باید بریم محل نمایش ❤ باشه کمی با آلیا صحبت کردم بعدش ساعت گذاشتم خوابیدم . 🧡مرینت بلند شو دیرت میشه ❤وای ! حالا آماده می شم . لباس پوشیدم. و با کاگامی به محل جشن داشتیم می رفتیم که آدرین هم با ما همراه شد . به محل جشن یا نمایش رسیدیم . ما را به اتاق گریم بردند . یک لباس خوشگل پوشیدم . و صورتم را آرایش کردند .
وقتی از پنجره به بیرون نگاه کردم شب شده بود و کم کم مهمان ها داشتند میومدند . از اتاق گریم اومدم بیرون . آدرین هم همززمان با من از اتاق گریم اومده بود بیرون . 🖤سلام مرینت چه لباس قشنگی پوشیدی .❤ سلام خیلی ممنون آدرین لباس تو هم خیلی قشنگه . کاگامی هم به ما ملحق شد . بعدش ما روی صحنه رفتیم . مهمان های زیادی اومده بودند . استرس داشتم ولی به خودم امید دادم . نمایش را انجام دادیم .
بعدش نوبت راه رفتن روی فرش قرمز شد . کاگامی با چشمش بهم اشاره کرد. من یا آدرین روی فرش قرمز راه رفتیم . کاگامی هم پشتمون اومد . بعدش کلمه ی تشکر آمیز به زبان چینی گفتیم . بعدش پشت پرده قرمز رنگ بزرگی رفتیم . اونجا سالن رقص بود. داشتند موزیک را تنظیم می کردند .به کاگامی گفتم اگه کسی نداری باهاش برقصی لوکا گزینه ی خوبیه . آهنگ را گذاشتند .کاگامی با لوکا شروع به رقصیدن کرد . منم با آدرین شروع به رقصیدن کردم . 🖤 مرینت ❤ بله 🖤 من تورو خیلی دوست دارم . ❤ آدرین منم خیلی تو رو دوست دارم . آدرین منو بوسید منم آدرین را بوسیدم .
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود بعدییییی😍😍
😍🙏🏻 خیلی ممنونم . حتما بعدی را میزارم .
عالییییییی🥳🥳🥳
🥰🙏🏻 خیلی ممنونم
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
😘🙏🏻 خیلی ممنونم