
سلام بچه ها من چند وقتی بود فعالیت نداشتم تو تستچی اما الان اومدم و قول میدم کلی داستان های متنوع از بی تی اس بزارم. اگه دوست داری ببینی این داستان چی میشه برو پایین.
بالا رو بخون☝☝☝☝☝

من ا/ت هستم. اهل کره جنوبی(بوسان) وقتی کوچیک بودم پدر و مادرم من رو دم در یک پرورشگاه رها کردن. الان ۲۱ سالم و سئول زندگی میکنم و هیچ خبری هم از پدر و مادرم ندارم. راستش دلم نمیخواد که اونها رو ببینم. یکی از بزرگترین آرزوم اینه که بی تی اس رو ببینم . بایستم جیمین و من خیلی بی تی اس رو دوست دارم طوری که اگه شب آهنگ هاشون رو گوش نکنم خوابم نمیبره. عکس ا/ت☝☝☝☝

امروز قرار بود با لیا( دوست ا/ت) ساعت ۱۰ شب بریم بار . و الان ساعت ۸ بود. پس رفتم که اماده بشم. یه دوش گرفتم و اومدم بیرون رفتم سمت اتاقم موهام رو صاف کردم و پایینش یکم فر یه لباس کوتاه و پر زرق و برق پوشیدم و طبق معمول یه رژ صورتی ملایم زدم با یکم رژ گونه و کرم پودر یه کیف دستی سفید و سیاه هم برداشتم و نشستم منتظر لیا ساعت ۹:۳۰ بودم و تا بار نیم ساعت راه بود. تو همین فکرا بودم که آیفون به صدا در اومد. لیا بود. در رو باز کردم و لیا اومد داخل. از زبون لیا: اماده شدم و به سمت خونه ا/ت حرکت کردم تا با هم بریم بار رسیدم دم خونه زنگ زدم و ا/ت در رو باز کرد. علامت ا/ت=× علامت لیا=+ ×خوش اومدی لیا.+مرسی ا/ت اماده ای؟ ×اره.+پس بریم.× بریم. از زبون ا/ت =سوار ماشین شدیم و بعد نیم ساعت رسیدیم بار.

از زبون جیمین= امشب قرار بود با نامجون و جیهوپ بریم بار همه اماده شدیم و رسیدیم بار بعد چند دقیقه ۲ تا دختر خیلی خوشگل اومدن داخل و یکم اونور تر از میز ما نشستن. کل شب چشمم رو یه دختری بود که فکر کنم اسمش ا/ت بود. خیلی خوشگل بود. از زبون ا/ت= وقتی وارد بار شدیم رو یه میز نشستیم که یهو شوکه شدم. آروم در گوش لیا گفتم ×لیا، طوری که ضایع نشه برگرد بغلتو نگا کن ۳ تا از اعضای بی تی اس کنارمون هستن. +ا/ت اونا..... وای من برم ازشون امضا بگیرم باهاشون عکس بگیرم. توام بیا.× نه خودت برو.+ میگم بیا.× لیا گفتم خودت برو.😐.+پس من رفتم

از زبون جیمین= یه دختره اومد باهامون عکس گرفت و همینطور از ما امضا هم گرفت. بعد رفت نشست.😎 + آخیش بلاخره دیدمشون. ا/ت من مامانم داره بهم زنگ میزنه باید برم جوابش رو بدم کار ضروری داره × باشه برو. از زبون ا/ت= وقتی لیا رفت نگاه های سنگین یه نفر رو، رو خودم حس میکردم. یهو یه پسر اومد کنلرم و دستش رو دور کمرم حلقه کرد. عصبی شده بودم. پسره= سلام خوشگله افتخار میدی. ا/ت= خفه شو برو انور. از زبون جیمین= یه پسره عوضی اومد کنار ا/ت و داشت اذیتش میکرد بلند شدم و رفتم طرفش. جیمین= اهای با توام چرا مزاحمت ایجاد میکنی؟ پسره=به تو چه ؟ جیمین=من دوست پسرشم و شما؟ پسره با شنیدن این حرف رفت. علامت جیمین=÷ ÷خوبی؟. ×اره خوبم ممنونم ازت. ÷خواهش میکنم نامجون و جیهوپ=جیمین ما باید بریم کمپانی کارمون داره . جیمین= باشه من دیر تر میرم خونه. نامجون و جیهوپ=خداحافظ جیمین=خداحافظ لیا=ا/ت من باید فوری برم خونه یه کار واجب برام پیش اومده. ا/ت =باش مراقب باش. خداحافظ. لیا= خداحافظ
چند دقیقه بعد🤗
از زبون ا/ت بلند شدم و از جیمین خداحافظی کردم. جیمین=میتونم بپرسم که اسمتون چیه؟ ا/ت =البته،ا/ت هست. جیمین= ا/ت میتونم من برسونمت خونه میترسم دوباره اون پسر برات مزاحمت ایجاد کنه. ا/ت= اما.... جیمین= اما نداره بریم. ا/ت =باشه. تو راه هیچ حرفی بینتون رد و بدل نمیشد.
از زبون ا/ت بلند شدم و از جیمین خداحافظی کردم. جیمین=میتونم بپرسم اسمتون چیه؟ ا/ت =البته،ا/ت هستم. جیمین= ا/ت میتونم من برسونمت خونه میترسم دوباره اون پسر برات مزاحمت ایجاد کنه. ا/ت= اما.... جیمین= اما نداره بریم. ا/ت =باشه. تو راه هیچ حرفی بینتون رد و بدل نمیشد. و رسیدین دم در خونه میخواستی از ماشین پیاده شی که . ÷میتونم شمارتون رو داشته باشم × بله البته. شماره...... ÷ممنون. خداحافظ ×خداحافظ

اسلاید اضافی
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام عشقای من پارت ۲ منتشر شد میتونین بخونین
💜💜💜
عالی بود 😍
پارت بعد را کی میزاری 🥰
حتما ادامه بده خیلی خوبه داستانت 😊🍫⛓️🌼
سلام پارت بعد رو همین امشب مینویسم. خوشحالم که داستانم رو دوست داشتی😙.
ممنون حتما ادامه میدم
مرسی عشقم فدات عزیزم 😍