
....
از زبان جئون: من چمههه؟ چرا اینجوری شدممم؟ (نویسنده: داداش عاشق شدی🗿) هعی بزا زنگ بزنم جیمین بیاد ببینم چمه جئون: الو پاشو بیا شرکت زود باش خدافظ قط کردم ( نویسنده: به بدبخت امون بدههه) بعد یه رب اومد جیمین: خب چته جئون: نمد فک کنم عاشق شدم بعد یه چند دقیقه پوکری جیمین زد زیر خنده جیمین: اوووو(باخنده) پس بگو چته می هس حالا جیمین: یونا ؟ جئون: نه جیمین:سانا؟ جئون:نه جیمین: کیونگسو؟ یا خدا فهمید سکوت علامت رضاس پس سکوت میکنم 🗿 جیمین: بهبه آقا جئون ما چه بدسلیقه هم هستن🗿 جئون: یاااا جیمین: شوخی کردم هار هار
جیمین: خب عروسی کیه؟ جئون: من هنوز بهش نگفتم😐 جیمین: اوو جیمین:راسیییی دیروز داشتم گوگلو چک میکردم شرکتت به عنوان بهترین شرکت کره انتخاب شده جئون: آها(با ناراحتی) جیمین:ناراحتی شرکتت مقام آورده؟ جئون: اگه از من خوشش نیاد چی... جیمین: هوففف اونو ول کن یه فکری دارم جئون: چی جیمین: مگه شرکتت مقام نیاورده؟ جئون: چرا. جیمین:خو یه جشنی چیزی بگیر همرو دعوت کن اونجا بش بگو🗿 جئون: بدم نمیگیا🗿 جیمین: پس چی🗿
جئون: خب یکیو باید پیدا کنم از صلیقه کیونگسو یچی بدونه🗿 جیمین: سانا🗿 جئون:اره خوبه حالا پاشو برو ببینم باید چیکار کنم🗿 جیمین: ظلمت نوش خدافظ(🗿🗿) سعی کردم جدی باشم خب جیمینم که رف برم به سانا بگم با جدیت تمام رفتم بیرون
جئون: سانا کوشش؟ سانا: بله؟ جئون: بعد ساعت کاری بمون کارت دارم سانا: چیزی شده؟ جئون: نه مغز سانا: وا لکسا(برعکس) چته خو🗿 سانا: چشم
بعد ساعت کاری؟ از زبان سانا: خب برم ببینم چیکارم داشت تق تق(صدا در🗿) جئون: بیا تو سانا: کارم داشتید؟ جئون:بشین نشستم🗿 خب راستش میخام برا یکی از دخترای شرکت حلقه بگیرم میخام کمکم کنی... یا جد جئون ینی کیههه سانا: خب کی من همرو نمیشناسم که🗿 جئون: حالا مثلا فک کن میشناسیش وا مرد....ک خو بگو دیگه😐💔
تا اخر برو بازدید ثبت شهههه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام میشه فیکشنم حمایت کنین و کامنتاتون ببینم؟)
ادرس:~~~~~~~~> Arnoord3H333.blogix.ir
میشه پین کنین
عالییییییی
مرسییی
عالییییی پارتتتت بعددد
فردا...
عالییییییییییی بود
مرسییی
فالویی بک بده
فالویی
عاولییی
مرسیی
تو رو خدا اگه ناظری تستم رو منتشر کن 10 بازدید پروف برات میزنم و 10 تا تست آخرت رو لایک میکنم
ناظر نیسم...