
فردا صبح ات:صبح بخیر اعضا:صبخیر نامجون:میگم امروز بریم بیرون کوک:من که امادم تهیونگ:من نمیآیم خستم ات:منم جی هوپ:پس ما میریم بعد از رفتن اعضا تهیونگ:ات خوبی ات:من خوبم ممنون ااااااااااااااا تهیونگ:چیشد ات:سوسک تهیونگ:اااااااااا سوسک(این فقط یع داستانه) یونتان:عجب صاحبی دارم من یونتلن به سمت تهیونگ رفت که رو میل وایساده بود تهیونگ:نترسی آ عزیزم یونتان:wtf ات:الان چیکار کنیم تهیونگ:بیل بریم بیرون تا پسرا میان
بیرون ات:یونتان خوشگله کیه ها یونتان:منم دیگه پس عمه مه تهیونگ:گشنمه ات:بیا بریم رامین بخوریم تهیونگ:پول نیاوردم ات:من دارم تهیونگ:زشته که ات: :| تو فروشگاه ات:اینا حالا حالا نمیآیند که بیا بریم بگردیم تهیونگ:یونتان چی ات:اونم میبریم تهیونگ:اما قلاده اش رو نیاوردم ات:میخرم تهیونگ:چه دست دل باز ات:آه خب پول دار باشی همینه دیگه(حالت عشوه) ۱ ساعت بعد:چیزی نمیخوای تهیونگ:نه ممنون ات:با یونتان بودم مگه نه گوگولی تهیونگ:خیلی هم ممنون
شوگا:شما کجا بودید ات:سوسک رو دیدید شوگا:بله کشتیمش ات:بخاطر اون شوگا:آهان بیاین بخورید جین برامون مرغ و آبجو سفارش داده ات:آ هیونگ چه کرده همه رو دیونه کرده تهیونگ:من نمیخورم جیمین:تهیونگ چش شده ات:نمیدونم چش شد یهو آ راستی جیمین لباس مورد علاقت رو یادته جیمین:آ...ره ات:من پوشیدنش گلی شد شستمش و بعد موقع اتو سوخت جیمین:....... ات:چرا چیزی نمیگی جین:سکوت قبل طوفان
ات":تق تق تق تق منم ات ته:بیا ات:خوبی ته:میدونی بعد اون اتفاق فلش بک:ات :میگم تهیونگ بریم اون طرف کیک ماهی بخوریم ته:قبوله ولی گفته باشم من زیاد میخورم ات:باشه ات و تهیونگ داشتن به اون طرف میرفتن ولی ات:تهیونگ ماشیننننن تهیونگ رو شو برگردوند ماشین رو دید که داره میاد سمتش اما ات هلش داد ات:خوبی ته:من من خوبم پایان فلش بک تهیونگ:تمام لحظات خوب و بدی که داشتم از جلو چشم رد شد خاطراتی که با تو و اعضا داشتم ات:قدر زندگیت رو بیشتر بدون ته:ات ممنونم و ات رو بغل کرد ات شکه شد اما اونم بغلش کرد
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بعدیییییی😐
منتظر پارت بعدیمممم 🥺 عالی😐💃💃
پارت بعد💜
عررررر خیلی خوشگل بود
هاییی ^^🧸🤎
منجینهاهستممدیرکمپانی ᴀ.ᴍ ^^🧸🤎
آیدلایسولوییکهکمپانیندارنیاتازهمیخواندبیوکننمیتوننتو ᴀ.ᴍ پیشرفتکننوبدرخشن ^^🧸🤎
واسهآیدلشدنکافیهبرینظرسنجیآخرم ^^🧸🤎!
••••
ساریبابتتبلیغاگدوسنداشتیپاککن ^^🧸🤎!