
سلام بچه ها ببخشید نتونستم سریع پارت بدم امتحانات خیلی خیلی اذیتم میکنه و همچنین مسائل دیگه خلاصه خیلی ببخشید
مری : تا سینما راه زیادی نیست ، اگر شما هم بخواید با خودم گفتم شاید بتونیم پیاده روی کنیم آدرین : او ، اره حتما ، هرچی شما بگی😍 - شروع کردیم به پیاده روی ، خیلی حس خوبی داشت ، یک لحظه به مرینت نگاه کردم که با لبخندی که روی صورتش بود داشت میومد ، خیلی خوشحال بودم چون پس از مدت ها لبخندشو دیده بودم
وارد سینما شدیم که مرینت گفت : من میرم خوراکی بگیرم و اگر زحمتی نیس شما بلیط بگیرید ؟( نتیجه میگیرم : مری یه رگ ایرانی داره ) آدرین : اره ، اره حتما * از زبان مری * به سمت جایی که خوراکی میفروختن رفتم و چند تا خوراکی گرفتم که گوشیم زنگ خورد ، یه شماره ناشناس بود ، ولی به هر حال ج دادم مری : الو ناشناس : سلام مرینت دوپن چنگ مری : س...سلام ، ببخشید شما ؟ ناشناس : یعنی منو نشناختی ؟ او درسته خودمو معرفی نکردم ، به هر حال توی نیویورک ندیدمت ، یادداشتم به دستت نرسید ؟ مری: چ... چه یادداشتی ؟ ناشناس : او بد شد مثل اینکه نخوندیش مهم نیس خودم بهت میگم ، اگر بخوام به صورت خلاصه بگم واقعا ک.ش.ت.ن پدرو مادرت دست گرمی خوبی بود و اگر تا 1 ماه دیگه توی نیویورک نباشی شاید یکم با داداشتم بازی کنم عزیزم ، درضمن هیچکس نباید بدونه که میای نیویورک وگرنه هرچی دیدی از چشم خودت دیدی
و بیب بیب ( تماس به پایان رسید ) دستام یخ زده بود ک.ش.ت.ن پدر و مادرم ؟ کیفم از دستم افتاد و گوشیم از دستم لیز خورد و روی کیف فرود اومد و بعد اروم سمت زمین غلتید ( نگران نباشید گوشیش سالمه ) صدا : مرینت - روم ر و کردم اونور آدرین بود که داشت از فاصله 3 متری صدام میکرد ، کیفم و گوشیمو برداشتم و اون دونه اشکی که رو صورتم بود رو پاک کردم و به سمت آدرین رفتم دو تا بلیط گرفته بود ، دوتایی به سمت سالن سینما رفتیم ما توی ردیف 14 نشستیم ، از اون کنار یهو مارتین رو دیدم که با یه دختر موقهوه ای به سمت ردیف 10 رفتن ، مارتین ، اونم تو سینما با یه دخترررررر ، پشمام ریخته بود آدرین هم همین طور ، یه نگاه به آدرین کردم اون داشت با تعجب به دختره نگاه میکرد مثل اینکه متوجه مارتین نشده بود مری : مارتین اینجا چیکار میکنه ؟ آدرین : مارتین ؟ مری: آره کنار اون دختر موقهوه ایه ، تو اونو میشناسی ؟ آدرین : اره چه جورم مری: ؟؟؟؟ - دیدم مارتین داره قربون صدقه دختره میره ، جوری که تابحال قربون صدقه منم نمی رفت
دختره هم داره پیشش لوس بازی در میاره و در همان لحظه نقشه ی شیطانیی به ذهنم خطور کرد و به ادرین نگاه کردم ، ادرین هم با دیدن صورت من فهمید یه نقشه دارم آدرین : خب نقشه چیه ؟ مری : ........( نقشه رو گف - نقشه رو نمیگم ببینم خودتون میتونید حدس بزنیدیا ن) پاشدیم و به سمت ردیف 10 حرکت کردیم مری: ع.ز.ی.ز.م کجا باید بشینیم ؟ آدرین : نمیدونم به هر حال یه جا میشینیم ع.ش.ق.مو رفتیم روی ردیف 9 نشستیم 2 تا صندلی اونور تر از مارتین ( جهت یاداوری مارتین اینا ردیف 10 هستن ) آدرین : ع.ز.ی.زم من میرم یکم خوراکی بگیرم و بیام مری : باشه منتظرت میمونم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی
یا الیا یا لایلا
عالی بود
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
چه عجب🗿
اما درکت میکنم حجم درسا زیاده الانم کع امتحانا شرو شده
چطوری با این عکس منتشر شد؟
و باید هشدار بدم که پریدن اکانتت خیلی نزدیکه😹
یکم از عکس های مناسب تر برای پروف داستانت انتخاب کن
نمد
خیلی وقت نداشتم سریع یه عکس گذاشتم
متاسفانه بلههههههه اگه پرید یه اک دیگه مزنم و میام ادامه میدم
چطوری تستت با این عکسه منتشر شد؟؟😳
شانسیه دگ
شاید ناظره میراکلور بوده😂
𝑯𝒊 𝒍𝒐𝒗𝒆𝒍𝒚💕🌸
ما 𝐑𝐨5𝐢𝐞 هستیم💫☘️
و به حمایتت نیاز داریم❤️🌹
به فن های قشنگمون رز میگیم✨🌼
رز میشی کیوتی؟⭐🌊
__________________________
ساری بابت تب:)🧁🌻
پین؟🌙🌊
توی مراسم مامای کاربر Briana شرکت کردیم پلیز بهمون رای بدید•-•!🌸🕶
یکم عکس روی جلد تستات ناجورن... ممکنه ممد اکانتتو ببنده گلم❤