love in miraculous 20

11 اسلاید امتیازی توسط: 🖤R.S.Y💖 انتشار: 3 سال پیش 811 مرتبه انجام شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست

سلام به دوستای خوب و گلم😍حالتون خوبه؟اومدم با پارت هیجان انگیزه بیستم.راستی بگم که این پارت شروع فصل دوم این رمان هست😍🤩😍قراره مثل قبل اتفاق های غیر قابل پیش بینی و عالی و خفن بیافته که حتی نمی تونید تصورش هم کنید. قبل از اینکه برید سراغ داستان،ببینید چی میگم😉🙂از اونجایی خبر دارید،امکان لایک کردن اضافه شده❤.خواستم بهتون بگم که شما طرفدار هایی که داستان منو دوست داریدو می خونید، از این به بعد،بعد از خوندن هر پارت،پارت داستان رو لایک کنید.از اونجایی که دیگه انتخاب بهترین تست ها شده بر اساس تعداد لایک های اونها،ازتون می خوام بعد از خوندن داستان و موقع کامنت دادن مثل همیشه، اون پارت رو لایک کنید که متوجه شم خوندید و مثل همیشه دوست داشتید و لذت بردید.خب دیگه وقتتون رو نمیگیرم😊 .بریم برای ادامه ی داستان😉پارت عالی و هیجان انگیز بیستم😙برید بخونید و لذت ببرید.کامنت یادتون نره ها😘❤🤍❤😘کپی از داستان مثل همیشه ممنوع هست.

رفتم سمت اون جعبه. برش داشتم و بازش کردم.یه گردنبد توش بود.ازش خوشم اومد،برای همین گذاشتمش تو جیبم تا با خودم ببرمش.باید چیزا جالبی باشه (~نگین؟پیتر نصف شبی توی خیابون چی کار می کنه؟🤔/☆از خودش بپرس خب😒/~پیتر؟چی می کنی این موقع شب؟🤨/☆از دست ادرین ناراحتم و عصبانی.😒برای همین از هتل زدم بیرون.فعلا دارم بر می گردم ببینم این جعبه و گردنبندی که توش چیه🤔)رسیدم هتل و رفتم توی اتاق خودم.همین که درو بستم رفتم نشستم روی تخت و جعبه رو از جیبم اوردم بیرون و بازش کردم.باز نگاهم افتاد به گردنبند.از رنگ و شکلش خوشم اومد. همین که برداشتم و انداختم گردنم یهو

یه موجود کوچولو نورانی ازش اومد بیرون.وقتی نورش کم شد معلوم شد چه شکلیه. فسقلی و کوچولو بود.شکل یه ماهی صورتی و آبیِ کوچولو بود.گفتم:+تو دیگه چی هستی؟

گفت:_سلام.من یه کوامی هستم که اسمم سویی هست.معجزه گر تو ماهی هست و من کوامی‌ای هستم که به تو قدرت میده تا تبدیل به ابر قهرمان بشی و از قدرتی که بهت میدم بتونی استفاده کنی....+خب سویی،قدرت تو چیه؟...._قدرت من و این معجزه‌‌گر، پاک کردن حافظه هست.و علاوه بر این بهت قدرتی میده که بتونی نامرئی بشی.برای تبدیل باید بگی...

کافیه بگی سویی پولک ها درخشان.+نه فعلا زوده سویی😈نقشه ها دارم براشون 😈ها ها ها ها ها(هنوز ادامه داره بزن اسلاید بعدی😉❤)هرچند می دونم داری حرص می خوری از دست این پیتر رو داری سکته می کنی 😄😁😉ولی برو ادامه ببین فقط چی میشه😄😁😉😌الان قیافه منم این شکلیه 😰😰😰

فردا صبح توی ویلای مرینت و آدرین🙂از دید آدرین جون😙😋😍(&خودتو لوس نکن نویسنده جان😏😊/☆چی؟😶مگه بیداری؟😅/&بله بیدارم😊/☆پس مرینت هم بیدار کن دیگه🙂/&باشه)بلند شدم نشستم روی تخت.یه نگاه به مرینت کردم. دیدم خیلی ناز خوابیده😍دلم نیومد بیدارش کنم ولی یک ساعت دیگه باید می رفتیم دانشگاه.رفتم میز صبحونه رو آماده کردم تا خودش بیدارشه و بیاد.میز رو چیدم و نشستم پشت میز منتظر مرینت تا بیدارشه و بیاد.نگاهم به میز بود که دیدم صدای پا میاد.یه نگاه کردم دیدم مرینت داره از پله های طبقه بالا میاد پایین....&به سلام مرینت خانم...*سلام آدرین صبح به خیر خوبی؟....&من خوبم.خوب خوابیدی؟....*آره مرسی....&خیلی خب بیا بشین صبحونه بخور تا بریم دانشگاه🙂😊.....

از دید مرینت:منو ادرین صبحونه رو خوردیم و حاضر شدیم تا بریم دانشگاه.توی راه دانشگاه بودیم و من همش نگران بودم نکنه پیتر رو توی دانشگاه ببینم😓رسیدیم به دانشگاه.موقع راه رفتن کناره آدرین همش ذهنم درگیر پیتر بود و استرس داشتم.آدرین دستم رو گرفت تا باهم بریم داخل کلاس.

یه نفس عمیق کشیدم و یکم از این که آدرین پیشمه خیالم راحت شد.نشستیم سر جامون و استاد اومد. خب مثل اینکه پیتر نیست.اخیش😅😄🙂(وسط های کلاس)(*نویسنده؟/☆بله مرینت؟/*ببین این استاده خیلی دیگه داره میره رو مخم.خیلی هم سخت گیره.بچه هایی که دارن داستان رو می خونن بردار ببر بعد دانشگاه بیارشون.بمونن خسته میشن./☆باشه خیلی خب.😄🙂😊)《بعد از پایان کلاس و دانشگاه》بالاخره دانشگاه تموم شد.من و ادرین دست به دست هم داشتیم می رفتیم سمت خونه که یهو

یه پسر با یه لباس خیلی خیلی خوشگل و شیک که مثل ماهی بود پرید جلومون.شبیه یه ابر قهرمان بود. ولی به لحظه صبر کن.اگه این ابرقهرمانه،پس ابر شرور کجاست🤔سلام کرد و گفت:سلام.دوست دارید ابرقهرمان بشید؟😉🙂..(*یه چشمک به آدرین زدم که یعنی حواست باشه لو ندی خودمون ابر قهرمانیم..آدرین منظورم رو فهمید و دستم که تو دستش بود رو بیشتر فشار داد و محکم گرفت و گفت)&البته که می خوایم😃😁.اسم شما چیه؟....اون ابر قهرمان گفت:من فیشر من(Fisher man)هستم😊🙂(*چقدر صداش آشناست به نظرم 🤔)آدرین گفت:خب ما باید چی کار کنیم؟....گفت:حالا که موافقید،باید یه لحظه صبر کنید.بعد یه دفعه

گفت:حافظه ی شفاف.بعد یه نور سفید ازش تابید.اون نور داشت می اوند سمت ما😧😨.خیلی نورش شدید بود.من و آدرین چند قدم رفتیم عقب ولی یهو نور اوند جلو خورد به ما😧......من و ادرین همون لحظه که دستامون توی دست هم بود چشم هامون رو بستیم .......چند لحظه بعد وقتی چشامو باز کردم.......

آنچه خواهید دید:...سویی:ولی قربان شما نباید از معجزه گر ها استفاده شخصی کنید و از اونها سواستفاده کنید......پیتر:می خوام کاری کنم دیگه آدرینی در کار نباشه ها ها ها😈😈😈.....ادرین:اون آقایی که شبیه ماهی بود کی بود؟....

☆دوستان شرمنده جای هیجانی کات کردم. منو که میشناسید😅/~بله میشناسن.😏تا سکتشون ندی ول کن نیستیا😒/☆ما اینیم دیگه.😅فعلا بزار همین جوری استرس قسمت بعدی رو داشته باشن.نمی دونن که قراره چی بشه😉🤩....خب دوستان نظر یادتون نره.راستی یه سِری از شماها پرسیده بودید که اینا هاک ماث رو شکست دادن یا نه.ممکنه براتون سوال شده باشه..باید بگم که بچه ها هنوز شکستش ندادن.فعلا مایورا و هاک ماث کسی رو شرور نمی کنن تا به وقتش.منتظر پارت هیجان انگیز بعدی باشید.این قسمت اول فصل دوم بود.از فصل بعدی اسم داستان یا شماره پارتش هم تغییر نمی کنه.قسمت بعدی میشه همین اسم داستان پارت ۲۱.یعنی《love in miraculous 21 》نظر یادتون نره ها😘

11 اسلاید

اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!

54 لایک

نظرات بازدیدکنندگان (116)

kiana
موزیک گوش میکنم!

| 3 سال پیش

لطفا دیگه تقلب نکن تو داری از رو نیکا می نویسی😠

پاسخ میدهم!
- kiana
  موزیک گوش میکنم!
  
  | 3 سال پیش
  
  ببخشید اشتباه نوشتم می خواستم برای یکی دیگه بنویسم
Aiano
تسلیت قلب صبورم

| 3 سال پیش

جواب چالش کت نوار خیلی جنتلمنه و جذاب و بامزس

پاسخ میدهم!
merinette

| 3 سال پیش

کت نوار

پاسخ میدهم!
merinette

| 3 سال پیش

می خوام پیتر و سنگ بارون کنم خفش کنم دل و روده و بریزم بیرون

پاسخ میدهم!
💜Mabel💜

| 3 سال پیش

اسپک

پاسخ میدهم!
💜Mabel💜

| 3 سال پیش

مگه نباید اول کنکور بدن بعد برن دانشگاه؟

پاسخ میدهم!
Lisa❥シ︎
موزیک گوش میکنم!

| 3 سال پیش

بی نظیر بود 😆😆😆😆

پاسخ میدهم!
- 🖤R.S.Y💖 سازنده
  
  | 3 سال پیش
  
  ممنون😄😘
Margarita

| 3 سال پیش

عالیییییی بود بلوبریه خوشمزههه من😍😍🤩🤩😍🤩🤩😍🤩

پاسخ میدهم!
- 🖤R.S.Y💖 سازنده
  
  | 3 سال پیش
  
  مرسی توت فرنگی صورتی خوشمزه ی من😍😍😍
سومی
چــشــم‌ها‌دروغ‌نمیـگن‌

| 3 سال پیش

محشر بود نگین جون
جواب چالش:آدرین، کتنوار
من دیدم ته ته تهش خیلی ریز نوشتی آدرین ، کتنوار😂😂😂
اینو ننوشته بودی من گفتم
جواب چالش:آدرین 💚💛

پاسخ میدهم!
🖤R.S.Y💖 سازنده

| 3 سال پیش

دوستان پارت بعدی هم اومد

پاسخ میدهم!