
اینم پارت چهار 💛❤😋 ( واسه ی عکس هم هبچ چیزی نداشتم 🤣)
هرمیون از کوپه بیرون رفت من هم که میشه گفت داشتم ذوق مرگ میشدم و به کلی ماجرای سیموس رو فراموش کردم یاد حرف هرمیون افتادم داشتیم به هاگوارتز نزدیک میشدی پرده های کوپه رو کشیدم و ردام رو تنم کردم . ولی ی مشکلی بود من ی دم داشتم ، و شلوار هم سوراخ نداشت ! البته شاید این ی مشکل رایج به حساب نیاد ولی مشکل بزرگی برای من بود . ناگهان فکری به ذهنم رسید و از دور گردنم دندون نیش گرگ رو که به شکل گردنبند بود در آوردم و پشت شلوار سوراخی ساختم
اقراق نکنم هیچوت فکر نمیکردم این گردنبنده به کارم بیاد و البته نیازی به تو ضیح اضافه هم نیست و کاملا مشخصه کی اینو بهم داد بله ، هاگرید ، هاگرید اینو به من داد توی سال دوم . ردام رو تنم کردم صدای آژیر قطار در اومد با خوشحالی از کوپه بیرون اومدم داشتم به سمت در خروجی میرفتم که شنیدم چند تا از بچه ها میگفتن: لَری شنیدی که میگن هری پاتر اومده هاگوارتز ؟ _ نه نشنیدم فینلی تو از کجا شنیدی ؟ _ بابام بهم گفت خوشحال شدم و البته کمی هم ناراحت به هر حال دلم خیلی برای جیمز و لیلی تنگ شده بود . به در خروجی رسیدم و صدای آشنایی رو شنیدم که میگفت :
سال اولی ها ! سال اولی ها از این طرف . من این صدا رو می شناختم ولی ۱۶ سالی میشد که نشنیده بودمش با خوشحالی به سمت صدا دویدم و پریدم بغل هاگرید بله ، صدا صدای هاگرید بود . گفتم : هاگرید ، هاگرید دلم برات تنگ شده بود خیلی خلییی . هاگرید هم منو انسان حساب کرد و منو بغل کرد و گفت : منم همینطور ، این گوش ها خیلی خوشتیپت کرده . _ اوه ممنون 🤗 + فکر کنم خودت راه رو به قایق ها بلد باشی نه ؟ راستی من هیچ دلیلی نمیبینم پیش افرادی بشینی که آزارت میدن پس تو با من توی ی قایق بشین منم به شوخی گفتم : البته اگه جایی از قایق باقی بمونه 😂 هاگرید خندید و ادامه داد : سال اولی ها دنبال من بیاین . . .
روی قایق نشستم و هاگرید هم پشت من نشست و پارو زد با خوشحالی به هاگوارتز نگاه میکردم باز هم قرار بود بچه بشم و دوباره از نو زندگیمو بسازم ، دوباره قرار بود شیطنت کنم و دوست پیدا کنم ، ولی ، ولی به خودم قول میدم که دیگه هرگز اشتباهات قبلیم رو تکرار نکنم . در همین خیال ها بودم که دختری رو دیدم که موهای مشکی نسبتا بلندی داشت صورت رنگ پریده ای داشت و لباش سرخ بود ولی شک داشتم که این رنگ لب واقعیش باشه به نظر مسترب میومد و با وحشت به بقلیش نگاه میکرد کمی از دیدنش تعجب کردم تا اومدم چیزی بگم بووممم خوردیم به خشکی هاگرید منو به سادگی از زمین بلند کرد و از قایق پیاده شد و همه رو به سمت قلعه برد وارد قلعه شدیم و با صف های مرتب از پله ها بالا اومدیم بعد پرفسور مک گنگال رو دیدیم گفت : سلام دانش آموزان عزیز به مدرسه ی علوم و فنون جادوگری هاگوارتز خوش اومدید من مینورا مک گونگال هستم ... من الان بر میگردم بذارید مطمئن شم که همه چیز برای گروه بندی آماده است یا نه ؟ در سر سرا باز شد و پروفسور وارد شد و در رو بست بعد هم هری پاتر و دراکو مالفوی مکالمه ای نه چندان محبت آمیز داشتند و بعد
پروفسور مک گنگال وارد شد و گفت بفرمایید بعد خودش جلو حرکت کرد و ما هم پشت سرش رفتیم برای من چندان هم جالب نبود چون من بار ها و بار ها وارد اینجا شده بودم بعد هرمیون درباره ی سقف به امیلی چند تا نکته گفت و بعد هم ایستادیم همه گروهبندی شدن حتی اون دختر عجیبه اون توی گریفندور افتاد هری هم گروه بندی شد امیلی و هرمیون همه گروه بندی شدن در آخر فقط یک نفر باقی مونده بود آخرین نفر برای گروه بندی شدن ، من ، من آخرین فرد بودم اسلیترینی هد پوزخندی زند و بعد پروفسور مک گنگال گفت: و آخرین نفر ، آلفا بلک . من روی صندلی نشستم و بعد کلاه رو روی سر من گذاشتند ناگهان کلاه فریادی زد انگار چند نفر باهم دعوا میکردند. کلاه فریادی زد و گفت : ای اصیل زاده ی کثیف باعث ننگ بلک ها این رو فریاد زد و تا اومدن اسلیترینی ها بخندن کلاه بند هاش رو دور گلوم پیچید در تلاش بود که منو خفه کنه پروفسور کلاه رو به زور از دور کلوم جدا کرد و اونو به دامبلدور تحویل داد منم ی سرفه کردم از روی زمین بلند شدم و بعد به پروفسور مک گنگال نگاه کردم اون هم به دامبلدور نکاه کرد دامبلدور چوبدستیش رو جلوی کلاه گرفت چون حرف های رکیکی میزد و گفت : سیلیسیو کلاه دیگه حرفی نزد و دامبلدور به من گفت :
داستانم خوب بود ؟
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی خوب بود عالی❤❤❤❤❤ یه سئوال دارم. آلفا قبلا هاگوارتز رفته و این بار دومشه که به هاگوارتز میره؟
خیلی ممنونم 💜💜 ببین این قبلا دوست غارتگران بوده وقتی ۲۵ سالش میشه تغریبا اوج قدرت گیری ولدمورت بوده و حالا مرگ خوار ها به خونش حمله میکنند و بعدش ی سری معجون روش میریزه که باعث میشه دوباره نوزاد بشه برای همین باید دوباره به هاگوارتز بره 💜
بیشتر از اینم توضیح نمیدم چون توی داستان متوجه میشی 💜💜
وای عالی بود فقط جای حساسی کات کردی 💙💙💙
خیلی ممنون 🥺 آره دیگه اصا اصل کار همینه 😅❤❤