همونطور که قبلا گفتم این داستان کپی نیست لایک و کامنت فراموش نشه کیوتا
توخیابون ها سر گردون میشه وقتی که از خیابون رد میشده تصادف میکنه و روی زمین میفته و راننده ماشین فکر میکنه ا/ت مرده و از اونجا فرار میکنه . ولی ا/ت قبل از اینکه بیهوش بشه مردی رو میبینه که میدوعه و به سمتش میاد و بعد همه جا تاریک میشه
داستان از زبان تهیونگ: داشتم از بوسان برمیگشتم که دیدم یه ماشین زد به یه دخترو فرار کرد منم به سمت دختره رفتم و دیدم هنوز نفس میکشه و خون زیادی ازش نرفته بود ولی از سرش همینجوری داشت خون میومد سریع اونو کول کردم و گذاشتم تو ماشین و با سرعت به نزدیک ترین بیمارستان رفتم ماسکمو زدمو کلاهمو سرم کردم دخترک رو کول کردم و وارد بیمارستان شدم پرستارا منو نگاه میکردن دختر رو روی تخت گذاشتم و پرستار اومد بالای سرش و اونو معاینه کرد گفت: بدنش ضعیفه ولی چون شدت ضربه کم بوده اسیب زیادی ندیده فقط باید سرشو بخیه کنیم بعد از چند روز بهوش میاد بعد ازم پرسید که باهاش چه نسبتی داری؟
منم داستانو براش تعریف کردم و اون گفت که هیچی همراه دختر نیست که هزینه. بیمارستانو پرداخت کنه باهاش
منم گفتم شما اونو بستری کنین من خودم هزینه بیمارستانو پرداخت میکنم و به سمت صندوق رفتم و حساب کردم و فیش شو به پرستار نشون دادم اون هرفت ترو تو یه اتاق VIPبستری کرد
از اونجایی که نمیتونستم تو بیمارستان بمونم شمارمو به پرستار دادم و گفتم اگه اتفاقی افتاد بهم خبر بدین و از اونجا رفتم
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
قشنگ بودآفلین
عزیزم من داستانتو خوندم و باید بگم که داستان من فرق داره پس لطفا صبر کن تا اخر هفته دیگه من چتد تا پارت دیگه بزارم بعد اگه دیدی هنوزم کپی داستانته من دیگه ادامه شو نمیزارم یه عذر خواهی رسمی هم ازت میکنم تا همه ببینن اوکی؟ پس لطفا تا جمعه صبر کن
عالیییییییییییییییییی منتظر پارت بعدمممم💜
واقعا داستانت زیباست ولی چرا کم میزاری بعدم این ۳ پارت بود حداقل سه اسلاید میزاشتی و این داستان بجای ۳ پارت باید یک پارت بود واقعا داستانت قشنگه ها ولی لطفا بیشتربنویس
کاش میشد ولی متاسفانه نمیتونم چون من خیلی وقت پیش این رو تموم کردم
فالویی بفالو