فرار کن۷

خب بریم سراغ پارت جدید

یهو جونگ کوک از کمرم گرفت و نزاشت بیفتم. یورانگ:ممنون . جونگ کوک: خواهش میکنم. یورانگ:خب بریم سر کلاس جونگکوک:تو الان با این وضعیتت میخوای بری سر کلاس!!عمراً اگه بزارم همین الان میریم دکتر. یورانگ:ولی.......... جونگ کوک:ولی نداریم یهو دستمو گرفت و کشید برد سمت ماشینش و گفت : برو تو ماشین تا برم اجازتو بگیرم و وسایلتو بیارم. یورانگ:رو حم از تو در رد شم 😂😂😂 دانشمند درو بزن خب. جونگ کوک:عه راست میگی ها😂😂😂 بیا . در ماشین رو زد و رفتم نشستم تو ماشین جونگ کوک: منتظرم باش تا برگردم. یورانگ:باشه.

از زبان جونگ کوک: رفتم به سمت کلاس و در زدم و واردشدم. استاد:خب خانوم شین به هوش اومد؟؟ جونگ کوک: بله استاد ولی.... استاد :ولی ولی؟؟ جونگ کوک: خانم دکتر گفت باید ببرمش پیش متخصص چون ممکنه خونریزی مغزی کرده باشه الانم اومدم از شما اجازشو بگیرم ببرمش. استاد: مشکلی نیست هر کار میخوای بکن ولی جزوه ی کلاسا رو باید از بچه ها بگیرین چون جلسه بعد پرسش داریم جونگ کوک:‌چشم استاد با اجازه. رفتم وسایل خودم و یورانگو برداشتم و از کلاس خارج شدم و رفتم سوار ماشین شدم و رفتیم بیمارستان . دکتر گفت بریم از سرش عکس بگیریم ،رفتیم و اینکارو انجام دادیم بعد از دو ساعت که جواب اومد رفتیم پیش دکتر . یورانگ روی صندلی نشست منم عکس رو دادم به دکتر ، دکتر بلند شد و اون روی یه دستگاه گذاشت و مانیتور رو روشن کرد.

اینم از این،بچه ها ‌ اگه شرطا رو انجام ندین نمیزارم. لطفا عدد هم نزارین ممنون 😘😘😘😘