6 اسلاید صحیح/غلط توسط: لیدی و کت انتشار: 3 سال پیش 234 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام اینم پارت ۴۱ ناظر جون منتشر کن.
سلام برو بعدی
لیدی باگ گردونه خوش شانسی شو دید و فهمید و بلا فاصله گفت (میراکلس لیدی باگ) یا همون (کفشدوزک معجزه آسا) و بعد از چند دقیقه کت نوار چشماشو وا کرد و نشست کت نوار: چیشیده بانوی من چرا گریه کردی🤔؟ لیدی باگ: پیشی ..... اون خوابی که دیدم اتفاق افتاد 😭😭😭 کت نوار: اشک های لیدی باگ رو پاک کرد و گفت: بانوی من دیگه گریه نکن من اینجام 😘 لیدی باگ: باشه پیشی جون 😍 (نکته: میرن خونه و الان ساعت ۳ هست) مرینت: هاااا خوابم میاد آدرین: ها آره منم خوابم میاد بیا بریم بخوابیم. جفتشون میرن روی تخت و میخوابن (ای خوابالوا😂) میگیرن میخوابن و ساعت ۵ بیدار میشن
(نکته: فقط مرینت بیدار شد و آدرین هنوز خوابه) مرینت: بهتره برم یه پارچ آب یخ بریزم رو صورت پیشی. و رفت و آب رو ریخت آدرین: واااای چیشده😨؟ مرینت:🤣🤣 آدرین: بانو به من میخندی ها؟ الان تلافی میکنم (نکته: جفتشون میرن پایین) مرینت: میخواهی چیکار کنی؟ آدرین: این کارو (نکته: مرینت رو ل.غ.ب (بر عکس بخونید) میکنه و آروم میزارش زمین و تا جایی که امکان داره قلقلکش میده) مرینت: بس ... کن .... لطفاً .... دیگه ..... این .... کارو ..... نمیکنم ....... جون .... من ....لطفاً آدرین: باشه ولی دیگه جونتو قسم نخور باشه؟ مرینت: ... با..شه باشه. و بعد یهوووووو برقا رفت آدرین: (پلگ پنجه ها بیرون)
کت نوار: دیدم که دو نفر از در بالکن اومدن تو و یکی روبه روی ما و یکی پشت ما ایستاده بود کت نوار: چی میخواهین🤔؟ (نکته: اون دو نفر لینا و مایک هستند یا همون دختره و پسره) مایک: میخواهیم تقاص پس بدی (نکته: اونا لباس مبدل زدن و کت نوار هم دید در شب داره) کت نوار: تقاص چه کاریو🤔؟ لینا: تو پدر مارو کشتی الان هم باید بمیری کت نوار: من تو عمرم یه پشه هم نکشتم چطوری پدر شما رو کشتم🤔؟ حتماً اشتباه گرفتین مایک: مگه تو کت نوار نیستی؟ کت نوار: چرا هستم لینا: خب تو در آینده یه ب....... مایک: نگو بهشون
کت نوار: چی در آینده مگه شما از آینده اومدین🤔؟ مایک: آره و تو اون زمان تو پدر مارو کُ.شت.ی مرینت: یعنی پیشی من در آینده یه ق.ات.ل میشه😥؟ لینا: آره کت نوار: من جون مردم و نجات میدم آخه چرا بخوام جون مردم رو بگیرم شاید منظور شما یک کت نوار دیگس اصلا من چجوری پدر شمارو می.کُش.م در آینده🤔؟ لینا: تو و لیدی باگ و کاراپیس و ریناروژ و مولتی موس و ببر بنفش داشتین تو اون برج با حاکماث میجنگیدین کت نوار: ما که حاکماث رو شکست دادیم لینا: نه دوباره معجزه گرش رو میگیره و اونجا پر از بمب میشه و تو بقیه رو نجات میدی و اون بمب ها رو فعال میکنی و کل اون برج نابود میشه مرینت: بعد کت نوار چی میشه؟ لینا: ما بعد از اون اتفاق اومدین به این زمان و نمیدونیم کی زندس کت نوار: شاید پدرت زنده باشه برگردین به زمان خودتون و بعد از یکی دوسال اگه پدرتون نبود بیاین و من رو تو زمان گذشته بُکُ.شی.ن لینا و مایک: باشه
تموم شد خداحافظ
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
داداشی
جان؟
اگر منو دوست داری زود بزار بعدی رو 😢😢😢😢
😉اومده برو بخون😉
اومدمممم
برووو
عالیییییییییییییییییی بود
ممنونم
حیحی چه سریع قبول کردن برن به زمان آینده
بازم کم بود😐
خب داستان تا پارت ۵۰ ادامه داره برای همین باید کم بنویسم تا بتونم درست تمومش کنم
نه خب چون بعد اون اتفاق سریع اومدن به این زمان و هنوز نفهمیدن که پدرشون زندس یا نه🤷♀️
آها اوکی
❤
چند سالته؟ 😐
۱۳
حیحی خوبه😐