
My rich love
روز بعد دکتر اومد و گفت:خانم آدرینا بهوش اومده میتونید برید ببینیدش و رفت ادرین میخواست بره اما گوشیش زنگ خورد آدرین:الو پدر:سلام ادرین بلاخره برداشتی تو کجایی چرا گوشیتو بر نمیداشتی به ادرینا هم زنگ زدم اونم برنداشت😶 آدرین:ام خوب ادرینا پریروز تصادف کرد پدر:چی 😳 آدرین:نه نگران نباشید الان خوبه پدر:چرااینو زودتر بهم نگفتی؟ آدرین:خوب پدر:الان کجایی😡 آدرین:ادرس میفرستم 😶 و قطع کرد آدرین رفت تو مرینت از پشت شیشه دید آدرینا حالش خوبه به آلیا گفت:آلیا بیا دیگه بریم 🙃 آلیا:ام نه وای میستی همینجا تا من به خواستم برسم مرینت:چه خواسته ای 😐 آلیا:گفتنی نیست😊 آدرینا& ادرین آدرین:آدرینا خوبی؟ ادرینا:ها ادرین من اینجا چیکار میکنم آدرین :هوف 😃منو شناختی؟ ادرینا:قرار بود نشناسمت😐 آدرین:اره یعنی نه😅🙈ولش کن تو تصادف کردی الان هم اینجایی دیگه😖 ادرینا:تصادف😐اوکی امروز چندمه آدرین:۱۵مارس آدرینا: مطمانی 🧐امروز ۱۳ مارس نبود؟ آدرین:نه اون مال پریروزه😁
آدرینا:وایسا من سه روزه اینجام😳 آدرین:اره🙃و خداروشکر حالت خوبه خیلی ناراحت بودم واست نینو اومد تو و گفت:حالت خوبه آدرینا😟 ادرینا:اره بابا خوبم آلیا هم اومد و همینو پرسید😅 ادرینا:د بابا خوبم😐 آلیا گفت:فقط ما اینجا منتظر نبودیم مراکان و مرینت هم بودن🙃 آدرینا:😐مرینت؟واسه چی؟ آلیا:خوب اونم آدمه دیگه🙃دلتنگت شد موند آدرینا:اون حتی باهام دوست هم نشد😁 بعد نینو و آلیا رفتن بیرون گابریل بدو بدو رفت بالا و رفت تو اتاق ادرینا گفت:ادرینا !حالت خوبه؟ ادرینا:بابا!😳اره خوبم گابریل:🙄آدرین چرا گوشیت بسته بود؟ آدرین:نمیخواستم ناراحتت کنم گابریل:آدرینا تو استراحت کن من کارای ترخیص رو انجام میدم آدرین بیا بریم با تو یکی کار دارم 😡 و رفتن بیرون ادرین رفت سمت مرینت و مراکان و گفت:ممنون که نگران ادرینا بودید و اینجا موندید آلیا گفت:خواهش بیا برویم مرینت مرینت :الان مثلا چی شد که تو به خواستت رسیدی؟😐 آلیا:اره بیا بریم 🙃 و اونا هم رفتن مرینت رفت خونش و رفت تو اتاقش و خودشو انداخت رو تختش و گفت:اخیش خستگی در کنم آدرینا مرخص شد و اونا هم به خونه رفتن آدرین :پدر نمیخوای دیگه با من حرف بزنی😐 گابریل:🙄ادرینا برو تو تختت استراحت کن و رفت تو اتاقش آدرینا:اوه بابا بدجور ازت ناراحته😶 آدرین:ولش کن شب شد🌃 صبح شد🌄
همه در مدرسه🏫(مرینت و دخترا روی صندلی بودن آدرینا هم یواش یواش نزدیکشون میشد(😁بچم کمی دوست لازمه🙈) یواش یواش نزدیک صندلی اونا شد کاگامی نزدیک ترش بود کاگامی بهش گفت:فکر دوست شدن با لایلا،مرینت رو از سرت بیرون کنی خوب میشه💕😐 ادرینا گفت:اینقدر تابلوعه😲 کاگامی:🙄 آدرینا:چرا آلیا و زویی رو نگفتی؟البته با زویی دوستم اما خوب. کاگامی:چون شاید آلیا قبول کنه دوستش شی ادرینا:آها🙈 مرینت از اون طرف میگه:آلیا خانم جفت واسه خودت جور کردی؟😐😄 آلیا:نه😐چرا میخندی اس.کول(ناظر محترم قربونت برم این حرف بدی نیست🙄این یه پرنده ای هست که فراموشی داره اوکی عزیز دلم؟) مرینت:بی ادب تو بیمارستان چسبیده بودی به اون پسره(و با چشم به نینو اشاره کرد😅👍) آلیا:چ.ر.ت نگو😒(بخدا دیگه میترسم تستام رد شه😔ناظر به جون هر کی دوست داری منتشر کن.) و آلیا بلند شد رفت مرینت:یا خدا عزیز دلم انگاری اون پرنده ای که نام بردی من نبودم خودت بودی« و زد زیر خنده🤣» آدرینا رفت سمت مرینت خنده رو،و گفت:امم سلام🙃 مرینت نگاش کرد😏 و گفت:اولا امممممممم نه اااااااااااا تو باید آ بگی چون تو مرینت نیستی آدرینایی🤣🤣🤣 دوماً سلاما آلیک یا الیکما سلام 🤣👍 لایلا گفت:وات؟🧐چی میگی نگرفتم مرینت گفت:ولش کن این روزا تو فاز فارسیم😍🤣🤣 کاگامی:مگه بلدی؟ مرینت:دارم یاد میگیرم آخه نیاز دارم زویی:چه نیازی گرل جونم😏؟ مرینت:میخوام بریم ایران با یه خواننده ایرانی صبحت کنم😍 ادرینا گفت: نه بابا 🙃چه جالب😊 مرینت:جالب🤨؟ آدرینا:اره😐 مرینت:من ندیدم جاییش جالب باشه😒واسه چی(سی چه) اومدی حالا. ادرینا:واسه یه😖خوب دوستی😕 مرینت 😳😅😅😅😅😅😅😅برو....برو..... ولمون کو بابا من که تو فاز خندم و داد زد:مرینت خوش رو امروز در خدمت شما🤣🤣 کاگامی:دختر فکر میکنن م.س.ت کردی😅 زویی:اره موافقم😅😅😅😅 لایلا:شایدم بگن مری دیونست😏 مرینت:الان دقیقا اینو گفتی که خنده رو ازم بپرونی😀 لایلا:یس😁 آدرین که از دور تماشا میکرد صورتش این بود👈🤨(بچم دیوانه شد🤣) بعد رفتن سر کلاس و کمی درس خواندن 🥰 و زنگ خونه خورد و رفتن آدرینا مراکان رو دید و گفت:آهه سلام😊👋 مراکان:سلام🙂 آدرینا:چه خبر؟ مراکان:هیچی چه خبری میخواد باشه🙂 آدرینا:چمدونم خو راستی تو برعکس مرینتی😊 مراکان:هان؟ ادرینا:یعنی تو برعکس مرینت خیلی خوش اخلاقی😊 مراکان: مطمأنی ☺️؟ ادرینا:خوب اره 🙂 مراکان:نمیدونم شاید مرینت بدتر از من باشه اما من بهتر از مرینت نیستم😄 ادرینا:ام من باید برم میبینمت😊🖐️ مراکان:خدافظ🖐️🙃

مرینت و دخترا در حال گشت و گذار بودن که کلویی اومد جلوشون و گفت:سلام عزیزان 😏آدرین جونمو ندیدید مرینت گفت:هام🧐آدرین جونت؟؟نه عزیزم ندیدم😐میشه بگی جونم چیه😐چون هیچکس از ادرین خوشش نمیاد،تو خوشت میاد؟!!😐😒 کلویی پوزخندی زد و گفت:واقا؟همه عاشق آدرینن مرینت نشت روی صندلی جلوی دخترا نشت و گفت:من که از ادرنی خوشم نمیاد اخلاق خوبی ندارن😐شما چی؟😒 لایلا گفت:من برام مهم تیپ آدماس اصلا برام اخلاق مهم نی همون لباسا چیه ادرین میپوشه با همون قیافهُ چرتش کاگامی گفت:به نظر من که اخلاقش چنین بدک نیست تیپشم بد نی من اهمیت نمیدم(اهمیت نمیدهد🤣🤚) زویی گفت:منم اهمیت نمیدم اما برام اخلاق بیشتر مهمه آلیا گفت:اصلا از همه ی پسران متنفرم☺️ مرینت باز خندش گرفت و گفت: نه بابا 😅 آلیا:چی نبابا؟باز شروع نکن😐 مرینت:باشه بابا ولش کن😄 کلویی:😒شما دیوانه آید مرینت:نبابا پس تو چییع 😅😐 کلویی آنجا را ترک کرد😅

☺️..........
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عررر❤✨
اسلاید 5 خیلی قشنگ بود😹💕
😍😊
😅ممنون عزیزم
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
ممنون عزیز🙃