
سلام اینم پارت ۳۹ ناظر جون منتشر کن.
سلام برو بعدی
(نکته: پلگ همه چی رو به آدرین گفت) آدرین: اگه کار بانو نبود پس کار کی بود🤔؟ پلگ: نمیدونم ولی کار مرینت نبود حالا بهم پنیر بده و راستی ساعت ۸ باید بری ت.ش.ق.ع (بر عکس بخونید) رو ببینی آدرین: آخجون (خب بریم ساعت ۸ کت نوار همه جارو تزئین کرده و منتظر لیدی هست) یهووووو لیدی باگ از پشت چشم های کت نوار رو میگیره و میگه: معجزه گرت رو بهم بده (نکته: صداش رو مثل حاکماث کرد) کت نوار: چشم بانوی من لیدی باگ: از کجا فهمیدی پیشی جون😍؟ کت نوار: بخاطر نرمی دستات 😍😘 لیدی باگ: ممنون پیشی جون اینجا رو هم خوشگل کردیا 😍 کت نوار: ....
ام .... بانوی من😍؟ لیدی باگ: جونم پیشی😍؟ کت نوار: خب نظرت درباره اتفاق صبح چیه🤔؟ لیدی باگ: نمیدونم 🤷♀️ کت نوار: حالا ولش کن بیا از منظره لذت ببریم لیدی باگ: باشه پیشی جون 😘 و بعد از ۲ ساعت میرن خونه و شام میخورن و میرن تو رخت خواب و میخوابن (ساعت ۳ شب) آدرین یه صدایی میشنوه اون صدای ..... مرینت بود داشت خواب بد میدید آدرین: بانوی من؟ بیدار شو داری خواب میبینی بانو؟ مرینت یهووو بیدار میشه مرینت: نه نیا جلو آدرین: بانو؟ منم و بعد یهووووووووووووووووووووووووو
مرینت پرید ل.غ.ب (بر عکس بخونید) آدرین. آدرین: بانو نترس من اینجام 😎 تو فقط خواب دیدی 😊 مرینت: خیلی ترسناک بود پیشی😣 آدرین: نترس بهم بگو چی شده🤔؟ مرینت: خب ..... ام ..... خواب دیدم تو .... آدرین: من چی🤔؟ مرینت: تو ..... خب .... تو خوابم مُ.ر.ده بودی 😭😭 غرق در خون بودی 😭😭 آدرین: بانو من اینجام صحیح و سالم مرینت: خداروشکر که فقط خواب بود آدرین: بگیر بخواب همینجا پیش من شب بخیر بانوی من 😍 مرینت: شب بخیر پیشی 😍
(نکته: ساعت ۶ شد) آدرین باز صداییی شنید صدای مرینت بود آدرین: بانو؟ بیدار شو باز داری خواب میبینی بانو😍؟ مرینت بیدار شد و با گریه گفت: آدرین بازم اون خواب و دیدم 😭😭😭 آدرین: بانو من اینجام نترس حالا دیگه نمیشه خوابید ۲ ساعت دیگه مدرسه شروع میشه بیا بریم حاضر شیم
تموم شد خداحافظ
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
محشر بود😍😍😍😍😍😍😍
یکم انصاف داشته باش من میخواستم این عکس رو برای مرگ غم بزارم🤕این خواب مرینت اون دوبار پشته سر هم منو یاد داستان اولم عشق سیاه و قرمز میدازه😅
بد بود😒😒
عالی بود😍👌🏻
❤ ممنونم ❤