
♥️ پارت 3♥️ (از زبون جینهو) - کی؟ دستمو گرفت و کشید. چیزی نگفتم تا اینکه دستمو ول کرد. - چته تو؟ * همون پسره بود که دیروز خوردی بهش. - یجور گرخیدی انگار کیه...من از دی امم نمیترسم چه برسه به اونا😒 * اوکی فهمیدم خیلی شجاعی.. - راستی نباید کارمونو شروع کنیم؟ * تو رییسیا. - خب پس میگم که شروع کنیم. اینجا اکیپ 5 نفره نیس؟ * تا جایی که من دیدم نچ. - پس بریم رو اکیپای دیگه. آمار همشونو بگیر. * حله ولی تو چیکار میکنی؟ - هیچ یکم اینور اونور میچرخم و بعدشم میرم کلاس بعدیمون. * باش پس من رفتم. رفتم یه گوشه و به دیوار تکیه دادم. هندزفریمو زدمو با گوشیم ور میرفتم (پ ن: چون نابیناس از قابلیت صوتی برای بینایان استفاده میکنه که تقریبا تو همه گوشیا هست) که...
(...): چطوری تازه وارد؟😏 سریع گوشیمو خاموش کردم که نفهمه. - ننه بابامی که حالمو میپرسی؟ (...): مگه تو گوشیت چی داری که از اینکه یکی ببینتش میترسی؟ - فضولیش به شما نیومده🙄 حس کردم دستشو اورد جلو و منم سریع دستمو کشیدم عقب و گوشیمو گذاشتم تو جیبم. - علاوه بر فضول بودن دزدم هستی🚶♀️ (...): اوو باشه تو خوبی😝 ایندفه میخواست دس تو جیبم کنه که یدونه محکم زدم رو دستش. (...): آییییی😫 - فضول، دزد، جیب بر...چند تا لقب دیگه میخوای تا بیخیال شی؟😐 (...): چطوره بهم بگی شک•نجه گر؟ اومدم جوابشو بدم که * بس کنید چیکارش دارین؟!! اومد دستمو گرفت و منو برد. - عجب آدمایی اینجا پیدا میشن. مثلا دانشگاهه ها😑 * اوهوم. بیا اینم دومین کمکم. دیدی لازم بود باهات باشم؟
- قبلیو اوکی ولی سر این خودمم میتونستم از پسش بر بیام. دوبار میخواست گوشیمو بگیره نذاشتم😎 * نگو که نفهمیدی...🤦♀️ - چیو؟ * اونا 4 نفر بودن. - نه بابا. جون من؟ * بعله گند زدی😑 - ای بابا ابهتو دریاب. من زیر دست بابات فوق فوقش با دو نفر حریف میشدم ولی الان هر 4 تاشونو مث آدامس له کردم😜 * مثل اینکه نفهمیدی چه گندی زدیا😐 - معلومه که فهمیدم ولی گذشته گذشتس. الان باید سعی کنیم جمعش کنیم و ازین به بعد گند نزنیم. (از زبون ؟؟) ؟؟: ای بابا گند زدین که🙄 یونگی: من که هرکار گفتی کردم. ولی بهش میخورد خیلی مظلوم تر ازین حرفا باشه. ؟؟: بیخیال، راستی چه خبر از ته و کوک؟ یونگی: نمد بزار الان بزنگم بهشون.(مکالمه تلفنی) کوک: سلام چخبر؟ یونگی: خبرا که دست تو و ته ته عه
کوک: آها فعلا که هیچی. یونگی: ای بابا اینهمه وقت روش کار کردین هنوزم هیچی؟🙄 کوک: تو اگه خیلی بلدی بفرما خودت انجام بده🗿 یونگی: خیله خب حالا...ولی یکاریش کنید دیه. کوک: والا نشدنیه ولی سعیمونو میکنیم. یونگی: اوکی بای (پایان مکالمه) ؟؟: چیشد؟ یونگی: هیچ. ؟؟:😑 یونگی: راستی اون دختره یکم عجیب غریب نبود؟ ؟؟: منظورت چیه؟ یونگی: یجوری بود. طوری حرف میزد انگار با یه نفر طرف بود🤔 ؟؟: خب منم وقتی با شما حرف میزنم انگار دارم به یه نفر میگم. چون باید جوری هماهنگ باشیم که انگار یه نفریم و اینطوری کارمون تمیزتره. یونگی: آخه اون...اوک بیخیال بریم سر کلاس تا دیر نشده. رفتیم تو کلاس و مثل همیشه نشستیم. دختره و دوستشم اومدن. جین باز کرمش گرفت و یه موشک انداخت سمتش و اد خورد بهش. دختره اول به موشکی که رو زمین بود و بعد به جین نگاه کرد و اونو برداشت. دستشو رو موشک کشید و...
دستشو رو موشک کشید و انداختش زمین. آروم به جین گفتم: چرا اینکارو کردی؟😠 جین: خواستم باهاش شوخی کنم😒 ؟؟: مسخره بازیم حدی داره. زیاده روی کنی آخرش خودت آسیب میبینی. جین: اومم باش. استاد اومد و درس شروع شد. وسطای کلاس بود که دیدم موشکه اونجایی که افتاد نیس. همم احتمالا بچه های دیگه برداشتن تا استاد نفهمه. جینن فاتحت خوندس اگه کاغذی رو که نبایدو انداخته باشی... (از زبون جینهو) * این عوض اون دفعه ای بود که بهم خوردی. حالا بی حساب شدیم ولی حواست باشه. دفعه دیگه تلافیشو بدتر سرت درمیاریم هار هار هار... - عجب...اونی که موشکو انداخت رو میبینی؟ * همون که بهش گفتی جیب بر؟ شمال شرقی تو؛ شر درست نکنیاا... - نه بابا مگه بچم؟ فقط مودبانه حقمو میگیرم😌
رفتم همونجایی که مینسو گفت. از رو بو و صداش تونستم پیداش کنم. - هوی جناب جیب بر... جین: بامنی؟ - پ ن پ با عمه مم. جین: خوبه گفتم به پرو پای ما نپیچ. - عجبا مثل اینکه جنابعالی شروع کردی😑 جین: تو بودی که اول به جیمین خوردی. مام رفیقیم و هوای همو داریم. - جیمین کیه؟ جیمین: کی منو صدا کرد؟ - پس جیمین تویی. ببین اولا من بهت نخوردم و تو بهم خوردی. ثانیا، واقعا یه برخورد کوچیک انقد ارزش داره که جیب بر و دزد و شکن•جه گر واسم میفرستی؟ بنظرم واسه اینکارا زیادی بزرگ شدی😐 برگشتم برم که گفت: راستش میخواستم همونجا تمومش کنم ولی مثل اینکه خوشت میاد این دعوا رو کش بدی. باشه منم ادامه میدم😏
من علاقه ای به دعوا های بچگانه ندارم. دیگه متنظر جواب نموندم و برگشتم پیش مینسو. * چیشد؟ - فکر کرده خیلی خفنه که با هرکی دلش میخواد درگیر میشه. آمار اینارو بگیر... * نه بابا اینا اکیپشون 7 نفرس. - بخاطر اونا نمیگم. فقط میخوام بدونم کین که انقد قلدر بازی در میارن😒 * ولی اینکار فقط وقتمونو هدر میده. یادت رفته که چرا اینجاییم؟ - مگه نگفتی من رییسم؟ پس کاری که میگمو بکن😠 * باشه هرچی تو بگی. رفتیم خونه و من غذا رو آماده کردم و مینسو عم رفت که اینارو هک کنه. داشتم کم کم میرفتم تو گذشته ها که... * جی...ام ینی مینجه...بیا ببین چه کردم. - هوم؟ رفتم پیشش. * بخون اینجارو... - با کدوم چشم؟🗿
* عا حواسم نبود. خو ببین این اکانت جیب بره. اسمش کیم سوکجین پستاشم اوکیه ولی یکی از پستاش خیلی چشممو گرفته. یه عکسی گذاشته که رو تیشرتش نماد قلبی که تو خالیه و دورش مشکیه. حس میکنم یجا دیدمش... - قلب مشکی...یه دیقه وایسا... رفتمو مدارکی که آقای کو داده بود و اوردم. - فکر کنم یکی دوتا کارت تو اینا بود که آقای کو گفت یکیش عکس قلبه. کاغذا رو نگاه کرد و یهو گفت: آره همینه. میدونستم🤓 - پس یعنی جین عضو دی امه...یه تیکه از پازل حل شد😎💪 * یه تیکه؟ من که شک ندارم کل اکیپش دی امه بجز اون دو نفر که احتمالا برا رد گم کنی باهاشون دوستن. مطمئنا ته ماموریتشون اونارو سر به نیست کنن...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بودولی من دوست ندارم کور باشه😐
هعیی دیگه گفتم خلاقانه تر شه
عالییییییی منتظر پارت بعدیمممم 🥺
فعلا نتونستم بزارم هی پاک میشه
دوتا امتحانم مونده اونارم بدم باز دوباره امتحان میکنم♥️
بسی خفن و زیبا:)
از شخصیت جینهو عه«جیهنو بود دیگ؟ همونی ک نابنیاس» خیلییی خوشم میاد😹
اوهوم😂♥️
OMG!?!?