سلام ببخشید دیر شد .......
اززبون ایسول : هنگ کرده جلوی در مغازه کیف فروشی وایستاده بودم ...خیر سرم منتظر جینهو بودم تا بیادش ...هی ولش ...بریم یه نیگاه به کیفا بندازیم ..شاید یکی خریدم .....معمولا جیمین خان ما هر ماه حساب بنده رو تا خرخره پرپول میکنه .کیه که خرج نکنه بزن بریم ....نیم ساعت بعد : من : اقا این جنسش از چیه ...اون : خانوم محترم این جنس از چرم طبیعی هست ...من : خوبه ...همینو میخرم ..اقا ما خواستیم اینو بخریم ...که یهو یه نفر اومد جلوی من ..کیف بدون هیچ برو برگشتی گرفت ..واه چیشد ...یه دختر بود ...اقا من اینو میخوام .....ها رفتم سمتش ..من : هوی خانوم اولش من اینو برداشتم ....اون : دلم خواست ....من: ببینم جنابعالی کی باشن .....اون : خخخ به توچه : من ..: درعوضش من میگم تربچه ......۲ساعت بعد : دعوا جیسون کشی ای بابا عجب تو هچلی افتادم ...نه اون کوتاه میمود نه من ...
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
ممنون
عالیییییی^-^❤️🔥