نشان ☠️ پارت ۲

همون نشان☠️ و یه دریچه کنارش بود اون دختره گفت بعد از اینش رو خودت می دونی چیکار کنی و بعد غیب شد

رفتم تو دریچه بعد چشم وا کردم و دیدم وسط یه خیابونم یه کالسکه های چراقداری که اسمشان ماشین بود دیدم بعد فهمیدم اینجا آیندست

بعد چند تا ماشین پولیس اومدن یه کسی پیاده شد و گفت پس اومدی بعد پرتم کرد تو ماشین و سوار شد از تو جیبش یه هفت تیر که یکم عجیب بود و در آورد و داد بهم گفت اسمش کلته و طرز کارش را بهم یاد داد

و پیادم کرد و رفت بعد دوباره همون دختره اومد و یه تیر بهم زد!!!!!

بعد از چند ساعت بیدار شدم مکانی که توش بودم خیلی تاریک بود ناگهان یه شعمی روشن شد 🔥 دستام و پاهام بسته بود

یکسی اومد جلو و گفت اسم من موسیکد هست و تو چی؟

اااامممم ممن جانسون ادوارد سون هستم

پیس👋👋👋💜 (بیاین ۸ اسلاید گذاشتم دیگه نگین کمه ها😅😅😐)