
سلام اینم پارت ۳۰ ناظر جون منتشر کن
سلام برو بعدی
آدرین دادی از سر درد زد و افتاد (نکته: اولاً مارسل فقط معجزه گر طاووس رو برداشت دوماً مارسل فرار کرد) مرینت داد زد و پرستار و دکتر رو صدا زد و اونا اومدن و بردنش تو اتاق دکتر: خانم مرینت اول یه خبر خوب دارم اونم اینه که ضربه ای که به کمر آدرین خورده به جایی که درد میکرد نخورده و آدرین از تحرک زیاد و استراحت نکردن بیهوش شده و شما تا فردا میتونید مرخصش کنید (نکته: بریم سمت مارسل و اربابش که بعداً میفهمید کیه😉) مارسل: ارباب من فقط تونستم معجزه گر طاووس رو به دست بیارم آدرین خیلی قوی بود حتی وقتی که کمرش درد میکرد. ارباب مارسل: خوبه که از شر گابریل خلاص شدیم خیلی رو مُخم بود و باید تا نبرد نهایی صبر کنیم و شکستشون بدیم (نکته: فقط میتونم بگم که ارباب مارسل پسره) (نکته: فردا شد و آدرین مرخص شد و اومدن خونه مرینت اینا) آدرین: بانوی من؟😍 مرینت: جونم پیشی😊 آدرین: دستت رو بیار. و مرینت دستش رو میاره و آدرین معجزه گر پروانه رو بهش میده و نورو میاد بیرون نورو: آخجون آزاد شدمممم ممنونم لیدی باگ ممنونم کت نوار😘 و پلگ و تیکی هم اومدن و همینطور بقیه کوامی ها و با نورو حرف زدن.
نادیا شاماک: گیج نشید این فقط اخباره شهردار بورژوا برای فردا قهرمانان شهر رو به یک سفر دعوت کرده به شانگهای و فردا راس ساعت ۷ صبح اینجا باشن پایان اخبار. مرینت: بنظرت بریم پیشی؟🤔 آدرین: هر طور تو بخوای بانوی من😍 مرینت: بنظرم بریم برای استراحت خوبه آدرین: پس میریم پرنسسم😘 (نکته: به همه معجزه گر هاشون رو داد و فردا شد تو قطار) مامور قطار اومد تو کپه ی لیدی باگ و کت نوار و گفت: یه مهمون دارین اون کسی نیست جززززززرززززززز
لایلا: سلام بچه ها من چون مادربزرگم تو شانگهای هست باهاتون میام لیدی باگ: بر خ.ر م.گ.س معرکه لعنت کت نوار: آروم باش بانوی من لایلا نشست و قطار حرکت کرد و گفت: من خیلی گربه ها رو دوست دارم و بعد لیدی باگ بلند شد و یکی زد تو گوش لایلا و بعد لایلا هم یکی زد تو گوش لیدی باگ و بعد کت نوار بلند شد و یکی محکم زد تو صورت لایلا و گفت: هیچ وقت حق نداری رو بانوی من دست بلند کنی و مامور قطار رو صدا کرد و لایلا رو برد توی کپه دیگ و رفت پیش لیدی باگ نشست و موهاش رو نوازش کرد و گفت: بانو خوبی؟😍 لیدی باگ: عالیم خوب شد که لایلا رفت و گرنه میزدمش تا سر حد مرگ کت نوار: بانوی من خون خودتو کثیف نکن و بعد لیدی باگ دراز کشید و سرش رو گذاشت رو پای کت نوار و کت نوار هم موهای لیدی باگ رو ناز میکرد
(نکته: رسیدن به شانگهای و رفتن به هتل گروهبندی اتاق ها: (به اسم خودشون میگم): جولیکا و رز - نینو و آلیا - میلن و ایوان - کیم و مکث و مارکاف - آدرین و مرینت - زویی و الکس ) خوابیدن و صبح شد و الان تو اتاق لیدی باگ و کت نوار بودیم کلی سرو صدا میومد و لیدی باگ خواب بود (ای خوابالو😂) (نکته: کت نوار داشت با یه هیولاهای کوچکی میجنگید که فقط با چشم های خودش میتونست ببینشون و اونا سنتی مانستر بودن خیلی زیاد بودن و دندون های تیزی هم دارن) که یهووووو لیدی باگ بیدار شدن و دید کت نوار داره با هوا مبارزه میکنه (چون لیدی باگ اونا رو نمیبینه) لیدی باگ: کت نوار داری چیکار میکنی؟🤔 کت نوار: دارم میجنگم بیا یه دستی برسون لیدی باگ: با کی داری میجنگی اینجا ک کسی نیست؟😐 کت نوار: نگو که فقط من بد بخت اینا رو میبینم و باید تنهایی باهاشون بجنگم؟ وایی خدا که یهوو اونا کت نوار رو پرت کردن سمت دیوار و گرفتنش و رئیسشون از بازوی کت نوار گاز گرفت و خون اومد و یهوووووووووووووووووووووووووو
تموم شد خداحافظ
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیه
فالویی بفالو
یه چی میگم حتما اینارو از داستانت حذف کن 1_چرا انقدر بچه داشتن؟(مرینت و آدرین) کمش کن (در آینده) 2_همش کت نوار بی چاره رو درحال جنگیدن نذار خو بذار یکم استراحت کنه😐💔 3_انقدرم وسطش نگو یهووووووووووووووووووووووووو بعد تموم کن😐
تموم شد اگه دستور دیگه ای بود میگم😂😎فق اینارو درس کن😐
بقیه رو درست میکنم ولی یهووو رو نمیتونم این خیلی رو مخ کاربراس😁 ممنونم (حتما درستشون میکنم)
راستی درباره بچه هاشون تو آینده میفهمید اونجا بچه هاشون کمترن
اوکی ولی وقتی میگی یهووووووووووووو دیگه تموم نکن ادامه بذار😂😐
اونم نمیتونم چون ک.ر.م دارم
#کرم_نریزیم😐
تا
#مردم_آزاری_نکنیم😐💔👌🏻
#با_تشکر😐✨
#نمیتونم
#خوشبختم_منم_نمیتوانم_به_طوری_که_یکی_بلاکم_کرد_😂
😂دارم پارت بعد رو مینویسم با یهوووو😂
مرض یهوووو شو کم کن داش😐😔💔
فقط حرص من اون موقع😔👌🏻💔
تا الان ۲ تا یهووو داره
مثل اینکه زیادی دارای کرم هستی
متاسفم😔👌🏻🤝🏻
خیلی😂. راستی پارت بعد منتشر شد😉
عه برم بخونم 😔🤝🏻
باو تو تو هر چیز خوبی باید کرم بریزی؟ خو میذاشتی اینا عاشقانه زندگیشونو ادامه بدن😐💔
پارت بعدی رو خوندم تنک😐✨
ممنونم که خوندیش
من کلا یا باید تو داستان کخ بریزم یا باید کخ بریزم😂
خواهش،تو از دست رفتی متاسفم تو یه کرمی😔🤝🏻😹
#جوابی_ندارم😐
پ تایید میکنی که کرمی؟ 😹🤝🏻
به احتمال ۶۰ درصد
به احتمال 99/9😹🤝🏻
واو
بله😔🤝🏻😹
مرسی
خواهش😹😐🤝🏻
عالی بود پارت بعدی🙏😍
ممنونم چشم حتما
عالی بود😍😍😍
میشه ی خواهشی ازت کنم؟🥺🥺🥺
چی؟🤔
اگه میخواهی جای حساس کات نکنم متاسفانه نمیشه😁
نه ی چیز دیگه
خب بگو
میشه بگی اسمت چیه و چند سالته؟؟؟
سن: ۱۳
اسم: امیر
اسم بابای منو چرا گذاشتی رو خودم😂
2 سال بزرگتری از من😲😁
اولا : بله از شما بزرگترم
دوما : امیر جزئی از اسممه و اسم کاملم رو نمیگم
آها فقط امیدوارم امیرعلی نباشه چون اسم پسر خاله😂
پسرخالمه😁
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
عالی
ممنونم
عانیونگ^^🫶🦩
ما نیچر هستیمـ به معنی طبیعت•-•🦩🌸
گروه ما از ۷ عضو فوق العاده و کیوت تشکیل شده :
『مینا ⊹ ایصول ⊹ چو ⊹ هانول ⊹ هیونبین ⊹ لیا ⊹ میصو』
ما به فنامون میگیم فلاور ، فلاور میشی کیوتم ؟¿🥹🦩🌸
꒷︶꒷꒥꒷‧˚꒷︶꒷꒥꒷‧🪷˚꒷︶꒷꒥꒷‧˚꒷︶꒷꒥꒷‧˚
ادمین اگه از تبلیغ خوشت نمیاد ، حذفش کن•-•🥢
نه اشکال نداره😉