ببخشید مرینت خانم من از شما خوشم اومده از روزی که اومدین کارنامه بگیرین عاشقتون شدم میشه ما باهم باشیم؟ تعجب کردم گفتم عه چیزه.گفت لطفا نه نگید خواهش میکنم.همینطور بهم نزدیکتر شد و دستامو قفل کرد صورتش رو بهش نزدیک کرد و لبمو بوسید همش میخواستم فرار کنم ولی زورش بیشتر بود گریه ام گرفته بود اشک هام روان شد وقتی ازم جدا شد گفتم نباید اینکارو میکردی.گفت چرا ؟گفتم عوضی من نامزد دارم.حلقه رو بهش نشون دادم اونم عصبانی شد و رفت من موندم و خیانتی که به علیرضا کردم اون با اتفاق دیروز ازم ناراحت شده بود حالا با این خیانت دیگه مطمئنم منو نمیبخشه وقتی اومد دنبالم بینمون سکوت بود نه من چیزی میگفتم نه اون وقتی رسیدیم خونه من رفتم روی تخت نشستم زانو هامو بغل کردم سرمو روی پام گذاشتم و آروم و بی صدا اشک میریختم چند دقیقه بعد دستی روی شونه ام حس کردم سرمو بلند کردم و دیدم علیرضاست من با تعجب به او نگاه میکردم ولی اون لبخندی به لب داشت و یه لیوان آب دستش بود آب رو گرفتم و خوردم گفت چشم های دریاییت طوفانی شده.بعد از ساعت ها باهام حرف زد خیلی خوشحال شدم سرمو روی سینش گذاشتم دستامو مشت کردم و روی سینش گذاشتم و گریه میکردم اونم منو بغل کرده بود و میگفت چیزی نیست خودتو خالی کن.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
سعی کن یکم بیشتر بزاری
شرمنده کلا بادم رفت از تو ولی خب الان اینجام
عالی بود