
اصلا لایک نکنیا😐کامنتم نزار😐
خب بچها اول از همه میخواستم بگم که ببخشید چن روزه کم فعالیت میکنم😐بخاطر عید دیدنی و اینا مامانم کمتر میزاره با گوشی باشم نمیتونم خیلی تست بزارم😐💔
(یه ماه بعد)ملودی:صف برای اودیشن دادن خیلی زیاد بود.آخه چرا میخوان برن زندگیشون رو تباه کنن؟توی این یه ماه فکرامو کرده بودم.نمیخواستم جلوی اون دختره ی لوس ننر کم بیارم.تقریبا دو ساعتی گذشت تا بالاخره وقتم رسید.هیچکی تا الان قبول نشده بود؛مطمئن بودم همون لحظه شروع گند میزنم.(اعتماد به نفس داشته باش😐)وقتی وارد شدم یکی از داورا گفت:«تو همون آهنگنویسی؟»+بله بله...فقط اومدم ببینم استعدادی دارم یا نه!_باشه...زودتر کارتو انجام بده!+امم بله خب من میخوام یکی از آهنگایی که خودم نوشتم رو اجرا کنم...اسمش(چون من)هستش...امیدوارم خوشتون بیاد.
(ملودی تو میتونی فقط چشاتو ببند و فک کن کسی انجا نیست)شروع کردم.دستام خیس عرق شده بود و استرس بدی داشتم.اما کم کم استرس جاشو به آرامش داد.مثل این بود که دیگه توی این دنیا ی خسته کننده نیستم.(علاقه جدید😐).......(حدود دو دقیقه بعد😐)داورا چشماشون گرد شده بود و با یه حالت خاصی بهم نگا میکردن.یعنی گند زده بودم؟!اما وقتی می یونگ رو با لبخند همیشگیش دیدم فهمیدم چی شده!من قبول شده بودم؟!(حاضرین تو دلشون:پرام😐)یکی از داورا گفت:«مبنا بر نظرسنجی ما...تبریک میگم!شما قبول شدید!»تنها چیزی تو اون لحضه داشتم بهش فکر میکردم قیافه مو سون بود.😹😈
لایک کن برو بعدی❤😐
+می یونگ دیدی چطوری روی اون دختره ی لوس کم کردم دیدی!_آره...قیافش الان دیدنیه!...راستی ملودی،تو الان باید دوران کاراموزی رو بگذرونی؟+اممم...یجورایی آره!بهم گفتن مجبورم ۷ کیلو کم کنم و تمرکز بیشتری رو دنس داشته باشم..._پس چرا الان داری آیس پک میخوری؟+کی حوصله داره وزن کم کنه آخه..._خب این واسه خودت بد میشه...فک کن کلی هیت میگیری بخاطر وزنت!بعدش تورو اخراج میکنن!و بعدش..._وضعیت کمپانی انقدر بده که وقت برای اخراج کسی ندارن..._بخاطر خودت گفتم!_حالا هی میخوای بشینی پیشم مثل پیرزنا غر بزنی!_باشه باشه من رفتم ولی نگو هشدار ندادی!...
مجبور بودم دو تا از کارایی که همیشه ازشون متنفر بودم رو انجام بدم.دنس و وزن کم کردن.نمیدونستم چیکار کنم تا از شر این نفرین خلاص شم.به دفتر رئیس رفتم.چون یکی از افراد ویژه بودم اجازه داشتم هر وقت خواستم به دفتر رئیس برم.رئیس منو دید گفت:«سلام خانم ملودی.کار مهمی داشتین؟راستی قبول شدنتون رو بهتون تبریک میگم.+خیلی ممنون.اما میخواستم بگم از اودیشن دادن پشیمون شدم...
گفت:«به چه دلیل؟»+چون از دنس متنفرم و کسی نیستم که بتونه وزنشو کم کنه من واقعا متاسفم اما میتونم به عنوان آهنگنویس..._میدونین اصلا نیازی نیست هیچکدوم از این کارارو بکنین!...میدونستم آدم خریدنی ای هست.+واقعا اینطور فکر میکنین؟!_بله شما میتونین فقط روی آهنگنویسی و خوانندگی تمرکز کنین.هر وقت هم خواستین میتونین دیبو کنین چون استعداد کافی روی هر دوشون داری...اینم از این،نمیدونستم بازیگر خوبیم هستم!(استعداد جدید😐)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چه داستان زیبایی🌝🍁
بل بل...🗿☕💜
بچها پارت بعد هر کاری میکنم منتشر نمیشه
لطفا صبر کنید ببینم چیکار میتونم کنم
عر :-:
پارت بعد کو پهههه :-:
نمد چرا منتشر نمیشه صد بار ازش ساختم هیچکدوم منتشر نمیشه🗿💔
عالی بود پارت بعد پلیز
ممنون🙏
عالی با طعم پرتقالی 😐💖💖💖
لایکیدم لیلیلی
مرسی😐💜
عاجی میشی اصمم لیا عه بلینکی و آرمی میدزی اکسوال مای هصتم👑😁
بله که میشم😐🌼
ویولت دو ماه دیگه ۱۲💜
میری نظرسنجیم¿¿
اوکی👍
عالی
مرسی💜
چقدر راحت رئیسه رو خرید😐😂🤦♀️
عالیه لطفا ادامه بده💙✨
از اینجور آدما تو زندگی زیاد دارم🗿
یجورایی شخصیت های فرعی داستان در واقع آدمای زندگی خودمن🗿
وعو