شوگا و آری پارت یک

شوگا یه روز داشت از خیابون میگذشت که یهو با دختری برخورد که چند برگه در دست داشت شوگا زد تمام برگه ها ریخت شوگا : ببخشید الان جمع میکنم آری: نه خودم جمع میکنم ممنون (بچه ها تو این تست مثلا شوگا مدیر مدرسه هست) شوگا: ببخشید شما تو کدوم مدرسه درس میخونید آری: تو مدرسه برکت (ببخشید مدرسه دیگه ایی به ذهنم نرسید اینم اسم مدرسه خودمه) شوگا: عه مدیر اون دانشگاه منم برو بعدی

شوگا: عه من مدیر اون مدرسه هستم. پس کمک میکنم تا برگه هارو برای نمایش درست کنی که تو نمایش اشتباه نکنیم آری: آخه فردا نمایش داریم شوگا: عیب نداره میذارم برای چند روز دیگه بعدشم آری میره خونه ی شوگا و باهم برگه های نمایش و درست کردید فردا روز مدرسه شوگا رفت پشت میکرون و نمایش و عقب افتاندون 🤣🤣 آری نمایش نامه شو حفظ کرد و نمایش و انجام داد تا اینکه رابطش با شوگا شروع شد برو بعدی

یه روز دیدن آری نیومده مدرسه بچه قلدر های مدرسه: اَه امروز میخواستیم آری و اذیت کنیم که دیدن آری اومد بچه قلدر های مدرسه: هنوز برناممون خراب نشده اومدم آری و بزنن شوگا اومد اونی که دستش و برد بالا مچشو گرفت گفت: اگه یه بار دیگه دست رو آری بلند کنید با من طرفیت اونام ترسیدن و رفتن فردای اون روز آری مریض شد و یه دفعه قش کرد خونه ی شوگا هم بود شوگا برو بعدی

خب اگه خوشت اومد لایک کن و بگو که پارت بعدیم بزارم با نه

خب خب کیوتا من دیگه برم

خداحافظ👋👋👋👋