سلام امیدوارم حالتون خوب باشه ناظر عزیز منتشرش کن ❤️
مرینت استیون 20 ساله خصوصیات: دختر مهربان، دلسوز، زود رنج، درس خوان شغل: دانشجو رشته پزشکی یک خواهر و یک برادر دارد
آدرین آگراست 20 ساله خصوصیات: پسری مهربان، به شدت حساس ، درس خوان ،گاهی عصبی شغل: مدلیگ و سال دوم دانشگاه است یک برادر و یک خواهر داره
لیا استیون 19 ساله دختر عموی مرینت خصوصیات:خیلی مهربان، دلسوز ، درس خوان شغل: با مرینت هم کلاسی هست و لیا هم پزشکی می خواند
الیزابت استیون 18 ساله سال اول دانشگاه خصوصیات: دختری آرام و مهربان ، درس خوان وقتی که بچه بود پدر و مادرش را توی تصادف از دست می دهد پدر مادر الیزابت خاله مرینت و داداشش بوده. مامان مرینت سابین فاستر الیزابت را پیش خودش نگه می داره و نمی گذارد کسی بفهمد که الیزابت پدر و مادرش را از دست داده و می رود الیزابت را به عنوان بچه اش قبول می کند و برای اینکه کسی از این ماجرا بویی نبرد فامیلی او را استیون می گذارد و الیزابت الان خواهر کوچک تر مرینت هست و هم خواهر مارسل برادر مرینت
مارسل استیون 22 ساله خصوصیات: پسری مهربان و پر سرو صدا ، درسخوان شغل: سال آخر دانشگاه و شغلش خوانندگی است و چون از همان بچگی خوانندگی کردن را دوست داشت پدر و مادرش اجازه این کار را دادند . مارسل برادر مرینت و الیزابت است
آدریانا آگراست 18ساله خصوصیات: دختر خوب و مهربان، دلسوز و مثل بقیه درس خوان سال اول دانشگاه با الیزابت توی یک کلاس هستند
فیلیکس آگراست 19 ساله و سال دوم دانشگاه خصوصیات : پسری خوش قلب ، مهربان، درسخوان مثل برادرش درس خوان و گاهی بد اخلاق
اَلیس استیون19 ساله دختر عموی مرینت خصوصیات: خیلی مهربان ، دوست داشتنی و عاشق علم شیمی. یک برادر هم دارد به اسم مارک
مارک استیون 18 ساله خصوصیات: عاشق درس خواندن هست و هیچ چیز مانع از این نمیشه که درسش را ول کنه،مهربان، دلسوز، فداکار
این داستان باید اضافه کنم که معجزه گر نداریم و پدر و مادر آدرین و مرینت هم همون تام و سابین و امیلی و گابریل فقط در این داستان از معجزه گر و...... خبری نیست😊 بیا نتیجه کارت دارم 😍
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیی حتما می خونم زودتر شروع کن
زود تر شروع کن که منتظرم راستی مری و ادری همو میشناسن یا نه راستی به داستان های منم سر بزن فالویی بک بده🥺😍😍😍😊
باشه چشم 😊
عااااالی
فقط یه دیقه الیزابت
بابش برادر مرینت و خالهی مرینته یا من اشتباه متوجه شدم
دقیقا تر خواسته باشم بگم این میشه که الیزابت را می خواستن بفرستند پرورش گاه اما سابین نگذاشته
آها ممنون
عالییییی جالب به نظر میرسه
ممنونم عزیزم
داستان قدیمیت چی شد گلم
گذاشتم رد کردن
چراا
یکم کلمات ممنوع رو کم تر کن یا جدا بنویس
عالی بود آجی
فقط داستان جدیدت را زودتر شروع کن♥️