تا پارت ۳ هی میگم زندگی جدید من فصل ۴ قسمت فلان که یکم عادت کنید😅 کامنتا یادتون نره❤
که یهو الکس (💁♂️ :پسره ) دستمو میگیره و میگه بدو دیگه😐 کلا دیگه رامون نمیدن داخلا😂 رفتیم داخل و دیگه استاد اومد و ..... حدودا دو سال تمام با الکس ( 💁♀️ : دختره ) بودم و دیگه واقعا عاشقش شده بودم😅 خیلی شوختب بود یکم زیاد ترسو بود مثلا یه عنکبوت ۱ سالتی متری میدید جیغ میکشید میرفت سه متر اونور تر😑 ولی خوب پونصد دفع با خودم دیالگ کار کردم که وقتی قراره خواستگاری کنم چی بگم آخر روی کاغذ نوشتم😅 تا نوشتم حلقه رو از توی جیبم در اوردم و تصور کردم که مثلا رو به روم ایستاده و گفتم « الکس پیترسون تو توی این دو سال ، قلبی که توی بدنم حتی یک بار هم نمی تپید رو به تپش در اوردی ، مایلی که نیمه خالی زندگی منو با وجود خودت در کنارم تا عبد پر کنی ؟ 😁 » ( شرمنده دوستان از اونجا که پسر نیستم چیزی به ذهنم نمیرسه 😂 هرچی به ذهنم رسید رو گفتم 😅 ) که بعد کاغذ رو گذاشتم توی جیبم و از خونه زدم بیرون تا به سمت دانشگاه برم 😆 ..... وقتی داشتبم برمیگشتیم دیدم خبری از الکس (💁♀️ ) نیست پس رفتم دنبالش ولی یه بوی خیلی تند و عجیب رو حس کردم 🤨 یادم بود که این بو رو قبلنا هم حس کرده بودم 😨 که الکس (💁♂️ ) اومد و گفت اوه یه گرگینه داخله که🤢 گفتم چی😨 بدو بدو رفتم داخل که یهو رسیدم به حیاط😨 الکس (💁♀️ ) یه پسره رو بدو بدو وقتی از دور دید رفت و بغلش کرد لبشو بوسید 😨😵 دهنم باز موند دقیقا هم بوی از همون پسره بود😑 ( بازم گرگینه ) که یهو تازه خانم منو دیدی😕
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
32 لایک
وایییییییییی عالیییییییییییییییی
عالی بود 💖💖
عالیییییییی بود♥♥♥♥♥به تست های منم سر بزنید
ممنون عالییی داستانت♥♥♥♥♥
اسم اونی که میخواست کلارا رو بکشه یادم نیست ولی فکر کنم همونه
و باید بگم که صدای کی بود چیشد بهار جون اخر مارو سکته میدی😂💔💔💔
عالی بود
😍😅
میتونی اسم دختره رو بزاری (الکسا) اینجوری بهتره
و الکسا واقعا اسم دختره
اونی که گردن راکی رو گاز گرفت لوکاسه ؟؟؟
عالییی
نچ