من و تهیونگ

سلام بچه ها من تازه به کره اومده ام و خیلی خیلی خیلی خیلی خوشحالم 🥺🥺😍

به دوستم زنگ زدم و بهش گفتم که از فرودگاه اومدم بیرون و آدرس خونه اش رو بهم بده (راستی اسم دوست ا.ت آملیا هست) تاکسی گرفتم و رفتم به سمت خونه ی آملیا (آملیا+ا.ت_)

+وای دختر نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود 😩_ویییی آملیا دل منم برات تنگ شده بود خیلی خوشحالم کــ دوباره دیدمت 🥺

+خب دختر برو یه دوش بگیر بعد بیا یه چیزی بخور باشه?_باشه خوشگلم داستان از زبان ا.ت:رفتم حموم و یه دوش گرفتم و اومدم داخل اتاقی که آملیا بهم داده بود رفتم و چمدونم رو باز کردم یه لباس ساده ورداشتم پوشیدمش (عکس بالا لباس ا.ت)

داستان هنوز از زبان ا.ت رفتم و یه چیزی خوردم و بعد از خوردن رفتیم تو بالکن نشستیم و صحبت کردیم (عکس بالا خونه ی آملیا هست)

داستان از زبان تهیونگ: بعد از ضبط آلبوم جدید خیلی خسته بودم رفتم تو اتاقم و خوابیدم بعد از چند ساعت بیدار شدم و رفتم به اعضا گفتم میرم پارک یه قدمی بزنم

برو بعدی🙃

بعدی 😶

.....

حمایت کنید خوشگلا 🙃🥺♥️ ممنون میشم اگه خواستی لایکم کن🥺💕 پارت بعدی به زودی :) خب من حرف زیاد نمی‌زنم اوپا تهیونگ بفرمایید: خب خب آرمی های گلم لایک و کامنت فالو یادتون نره پارت بعدی قراره خیلی جالب باشه حمایت کنید اوپا خیلی دوستتون داره مراقب خودتون باشید♥️ آنچه خواهید خواند :آخ اخ این چی بود ویییییییییییییییییییی باورم نمیشه 😢😵 ادمین : حمایت فراموش نشه خوشگلام به خاطر این بشر کیوت هم حمایت کنین دیگه🥺💕