
سلام من فاطمه هستم و میخوام براتون یه تست غمگین اما جذاب بزارم بریم سراغ تست❤
اسمم ملیسا هست یه دختر خواننده معروف اما تنها توی دنیا تنها یکیو داشتم که خیلی دوسم داشت اسم جیمین بود پارک جیمین اما یه روز قضیه به ۲ سال پیش مربوطه یه روز جیمین میاد خونه و میگه که باید بره آمریکا برای کنسرت بعد دوباره بر میگرده و قول میده به اعضا بگه که دوست داره❤❤ از زبان ملیسا : چند هفتس رفته اما حتی یه بارم زنگ نزده ای بابا چرا باید نگران باشم حتما کار داره بعدا خودش بهم توضیح میده ۴ شب از اون ماجرا میگذره و صدای در میاد و سریع رفتم تا از جیمین استقبال کنم و بگم که دلم براش تنگ شده (راستی اینجا من فعلا خواننده نیستم ) وقتی در رو باز کردم با یه صحنه عجیب رو به رو شدم 😳😳😳😳😳🥺🥺🥺
یه دختر بغل جیمین بود وقتی میخواستم حرفی بزنم جیمین گفت : خانم خدمت کار لطفا بیاید با خانمم شما رو آشنا کنم اسمشون لیا هست . لیا گفت میره تا لباسشو عوض کنه تا رفت سریع به جیمین گفتم چی میگی من نامزدتم جیمین خنده ای کرد و گفت : تو!!!!! گمشو برو بیرون و پرتم کرد بیرون یه لحظه فکر کردم الکیه اما وقتی به خودم اومدم دیدم تو اون سرما بیرون خونه هستم😭😭😭😭
بچه ها میدونم جیمین اینجوری آدمی نیست اما واقعا تو داستان اینجوری لازمش دارم ولی آخرش خوبه😉😉😉 راستی تو خواننده خیلی خوبی هستی و طرفدار ها بیشتر از BTS هست (میدونم وجود نداره اما تصور کن🙂) بیشتر آهنگ های عاشقانه میخونی و غمگین اما شادم دوست داری😁
هر جور شده بود از اون خونه لعنتی زدم بیرون بدون هیچ پولی واقعا دردناک بود ۳ روز بعد : داشتم آهنگ غمگین میخوندم ( راستی تو داستان خیلی خیلی خوشگلید و کیوت و شیطون ) که یه آقایی منو دید و گفت چرا اینجام منم چیزی نگفتم چون نمیخواستم کسی از عشق منو جیمین مطلع بشه اونم گفت من دنبال یه خواننده هستم میتونم برات یه بال و پر باشم تا بتونی یه خواننده معروف بشی بعد اون که تست دادم قبول شدم و زود طرفدارای زیادی پیدا کردم طرفدارم ۶۴ میلیون بود (بازم محض اطلاع تصور کنید 😁) و BTS ۵میلیون یه روز با رئیس حرف زدم تا یه کنسرت رایگان
برای تمام مردم بزارم حتی مردم ایران . از زبان جیمین : ۸ ماهی از ماجرا ملیسا میگذشت و منو لیا (به قول خودش خانمش😒) زندگی خوبی داشتیم اما یه روز لیا اومد کمپانی تا بهم چیزی بگه وقتی گفت خیلی تعجب کردم اخه گفت من دیگه دوست ندارم برام تکراری شدی خدافظ😒😒😒 فکر کردم شوخی میکنه اما وقتی شب رفتم خونه دیدم رفته و هر چقدر زنگ میزنم بر نمیداره فردا صبح با یه پسر اومد تو اتاق و وسایلشو برداشت خیلی تعجب کردم آخه اون دوست پسرش بود😳😳😳 وقتی رفت یاد ملیسا افتادم که باهاش چی کردم و دیگه برای پشیمونی دیر شده بود (راستی نمیدونه که ملیسا خوانندس)
از زبان رئیس کمپانی بیگ هیت : همه بچه ها رو جمع کرده بودم جلسه مهمی داشتیم . نامجون : رئیس کاری داشتی رئیس : بیاین داخل کار واجبی دارم . وقتی همه نشستن شروع کردم ، راستش یه خواننده هستش که طرفداراش از شما بیشتره و رئیسش که فرد پولداری هستش خیلی هواشو داره و تعریف نباشه دختره هم خوشگله هم خوش صدا . جیهوپ : من میشناسمش خودمم طرفدارشم😅😅😅😅 راستی میخواید بریم کنسرتش ۵ روز دیگس تازه رایگانه برای همه ی مردم . رئیس : خیلی خوبه برید ببینید کیه که انقدر کارش خوبه تا جایی که میدونم از آرمی بمب و... از این جور حرفا استفاده نمیکنن یه دستبند که نور میده براتون میخورم برید کنسرتش
از زبان ملیسا : امروز داشتم خرید میکردم که هزار نفر ریخت روم و ازم امضا خواستن منم که نمیتونستم دلشونو بشکونم تا شب فقط امضا دادم یکی خواست رو دستش بزنم 😂😂😂 چقدر مهربونن آخه حیف که بدون امضا برن بعد رفتم تو پاساژ و لباس هام رو برای کنسرت خریدم دوست داشتم خودم بخرم سلیقه این بادیگارد ها رو دوست ندارم بعد رفتم و یه مقدار زیورالات و کفش و... از اینجور حرفا خیلی ست لباسام قشنگ بود دوست نداشتم زیاد پر زرق و برق باشه تا کسایی که با لباس های ارزون قیمت میان خجالت نکشن . سوار ماشین شدم و راننده حرکت کرد توی راه با گوشی ور رفتم و از راننده خواستم تا برام یه آب بگیر چون حسابی تشنم بود
گوشیم زنگ خورد وقتی جواب دادم از خوشحالی میخواستم جیغ بزنم وای دوست دوران بچگیم بود نورا انقدر ذوق کرده بودم که یادم رفت بهش سلام کنم😂😅 بهم قول داده بود بیاد فردا ببینتم منم بهش آدرس خونمو دادم تا بیاد وقتی رسیدم خونه مثل جنازه افتادم رو تختم و نفهمیدم کی خوابم برد صبح وقتی بیدار شدم یه صبحونه مفصل خوردم و منتظر نورا شدم 😍😍😍🤩🤩🤩 از زبان کوک : رئیس اومد خونمون و دستبند ها رو داد و رفت رو کردم به جین و گفتم : سلیقه دخترس عجب باسلیقه خیلی چیزه شیک و با خوشگلیه . جین گفت : اینو درست گفتی اما به خوشگلیه من نمیره 😂😂😂 گفتم : بازم خود شیفته شد
دستم شکست اما چون خوبید ادامه میدم از زبان ملیسا : چند ساعتی هست نورا اومده و من خیلی باهاش حرف زدم زنگ زدم به یه فست فود فروشی و ۲ تا پیتزا سفارش دادم وقتی آوردن نورا گفت پس فردا کنسرت داری اما حیف که نیستم گفتم چرا گفت آخه قراره برم پیش خانوادم منم گفتم عیبی نداره خوش بگذره بعد شام نورا داشت میرفت ازش قول گرفتم که بازم ببینمش آخه خدایی خیلی دوسش داشتم دختر مهربونی و با ادبی بود 😇😇😇 داشتم فیلم ترسناک میدیم ولی بجای اینکه بترسم میخندیدم 😂😂😂😂😂 دلم خواست یه لایو بزارم و با طرفدارام حرف بزنم بلکه خسته بشم . وقتی گذاشتم ۲۶ میلیون آدم داشتن نگاه میکردن و منم کیف میکردم هر چقدر سوال میپرسیدن بدون اینکه خسته بشم جواب میدادم و اونا هم خیلی خوشحال میشدن نزدیک ساعت ۱۱ بود خدافظی کردم و قطع کردم
دوستان عزیزم خیلی ممنون میشم تو کامنت ها بگید خوب بوده یا نه اگه بد باشه قطعا ادامه نمیدم و اگه خوب باشه که خیلی خوشحال میشم چون شما سلیقه های خاصی دارید راستی توی کامنت ها اگه داستانی نوشتید معرفی کنید حتما میخونم بهم بگید ادامه بدم یا نه نظرتون برام خیلی مهمه❤❤❤ امروز ۱۳۹۹/۱۱/۱۹ هستش که دارم این تست رو انجام میدم امیدارم زود ارسال بشه فعلا خدافظ👋🏻👋🏻👋🏻👋🏻
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود داستانت ❤❤❤❤❤❤❤❤❤
سلام
داستانت عالیه
واااااااااای چیمی
اسم داستان من BTS_ROMAN هست و پارت اولش منتشر شده و پارت دو از دو هفته پیش تا الان در حال برسی هست.
معلوم نیست کی منتشر بشه.
جزو بهترینای عسیسمممممممممممممممممم
خیلی قشنگه من برم بعدی
نه اول ی چیز بگم که منم 3 تا داستان گذاشتم احتمالا چند روز دیگه منتشر شه خوشحال می شم سر بزنی 😽❤
مرسی کیوتم ❤❤❤
چشم حتما میخونم 🥰🥰
واییییییی.......عالییییی بود من بایستم .....جیمینهههه قور بونش برممممم❤❤❤
خیلی خلیلیییییی عالییییی بودددد ادامه بده❤❤❤♥️♥️
به داستان منم سر بزن♥️❤❤♥️❤♥️
مرسی عزیزدلم واقعا خوشحالم که خوشت اومده 😍😘❤
حتما سر میزنم💛💛
مرسی❤❤❤❤❤
عالی بود
بی صبرانه منتظر پارت بعدم😚🥰
مرسی 🥰😇❤
پارت ۲ اومده و امیدوارم پارت ۳ هم امروز بیاد ممنون از اینکه کامنت میزارید خیلی خوشحال میشم😍
عالییییی 🎊🎉🎉🎊🎉🎉🎊ادامه بده راستی اجیم ومیشی
تا پارت ۶ نوشتم و امیدوارم زود انتشار بشه 😍😍
آره حتما آبجی بشیم ❤💗❤