سلام من اومدم با پارت ۱۵از داستان میراکلس البته به زبان خودم
(چند دقیقه قبل) از زبان مرینت: ببخشید بچه ها من یک چیزی یادم رفته میرم سریع بردارم بیام و همه گفتن ای بابا گفتم ببخشید سریع میام و رفتم تو اتاق دیدم که 😱😱😱 لایلا داره معجزه گر ها رو بر می داره که من گفتم چی کار داری میکنی با وسایل من 😡 گفت عه چیزه 😰 یعنی یکم حالم بد بود میخواستم ببینم قرص داری یا نه چون من ندارم 😎 گفتم می تونستی بری به خدمت کار هتل بگی 😡 گفت
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
جالب بود
منتظر پارت بعدی ام💖
خیلی قسنگ بود
خیلی قشنگ بوددد😱😱😍😍😍😘😘💖💖💗💗