سلام من اومدم با پارت 13 از داستان میراکلس البته به زبان خودم
از زبان مریک : تقریبا اخرین دور مسابقه فینال بود مساوی بودیم خیلی سخت بود که مکس گفت من از بالا میزنم تو دو تا ضربه پشت سر هم بزن منم گفتم باشه همین کار و کردیم و بعد من از زیر زدم مکس هم از بالا و بالاخره با هرچه سختی بردیم و همه ی بچه پریدن تو ب.غ.ل.م.و.ن. و داور ها به ما تبریک گفتند و مدال و کاپ قهرمانی رو دادند و من و مکس باهم بردیم بالای سرمون و گفتند شما باید برای مسابقات دوستانه به المان برید و تاریخ پروازتون هم پس فردا است و اقای داماکلیس گفت
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
خوب بود ولی دوست عزیز ، اگر وقت نداری ننویس بزار روز تعطیل ۳ یا ۴ تا پارت بنویس یا هروز یه پارت .
من به شخصه داستانت رو یادم رفته اما اومده بود صفحه اول تستچی ، من خوندمش حتا یادم نمیاد دفعه های قبل چی شد