مهمانی عذاب اور f2p9

@ا.ت با من ......( دیگه خودت میدونی اونجا چی بزاری فرزندم )میکنی # اممممممممم نه ..یونگی ....با حرفش قلبم خورد خورد شد بی اختیار یه اشکی روی گونم اومد .... #شوخی کردم بابا بی جنبه @ خب ولش کن اصلا # ارهههه @هاا چی میگی اره چیه #ارع .....میکنم 😂 @ واقعا # نه با شکر @کی میخوای این جواب دادن هاتو ترک کنی # فردا @ ارهههههههههه😐 # یونگی @ هومممم # هوم چیه بگو جانم @ بله # میگم بگو جانم 😐 @اها جانم # چه قول هایی بهم میدی ها قول میدی هیچ وقت بهم .....نکنی (خودت میدونی😐) @ اره قول میدم # قول میدی هیچ وقت تنهام نزاری چون من به جز تو هیچ کسی و ندارم @ اوهوم قول میدم همیشه کنارت باشم ( میدونید خیلی فیلم هندی. شدع 😐😂) #خب دیگه چی خواستم بگم @ بابا قول میدم در هم ثانیه کنارت باشم و بهت قشع ( بر عکسش کن 😐)بروزم # اوماییی گادددددد @ 😐

یک ماه بعد 😐روز عروسی 😐شت دارم به اخراش نزدیک میشویم هورا اراراراا ارار😂😂😂😂😂 (..........یعنی شروع 😐............) چون منو یونگی نه بابا نه مامانی داشتیم فقط با دوستای صمیمی مون جشن گرفتیم سولی با جونگیون ( یکی از رفقای یونگی 😂) .... کرده بود و امروز نوت ما دو کفتر عاشق بود اها توی این یک ماه تمام چیز ها عوض شدع بودن مثلا منو یونگی چون پدر و مادرامون 😐پولدار 😐 بودن با اون همه ثروت دو تا شرکت خفن ( فازم الان معلوم نیست 😐) راه انداختیم ( راستی خودت دو تا شرکت خفن انتخاب کن😐 که هر دوتا رئیس باشیدو اینو بدونید که 😐دستم درومد بزن بعدی

تبلیغ 😐 😐چیزی به ذهن خوشملم نمیرسه 😂💔💔💔

خب دیگه چیزیمهمی توی عروسیتون رخ نداد فرزندم 😂😂😂ارع دیگه تا پارت بعد بدرود