پادشاه من __•__⊙°●▪︎□¤■}}}}}}}

ادرین ::: باشه مرینت،  بیا  بریم  صبحونه  نمون رو بخوریم  مرینت  ::: چشم پادشاه من  ❤- ( ۱ سال بعد ) از زبان مرینت ::::: دیگه نمیتونم نمیتونم تحمل کنم اه خسته شدم باید برم پیش عالیجناب ،،،، ( راستی مرینت تو قصر به همه کمک میکنه و خیلی کم میزاره که خدمتکارا کاراش و بکنن ) مرینت :::: سرورم من از شما یه درخواستی دارم ادرین::::: چه درخواستی مرینت ؟ مرینت ::: راستش من توی قصر نمیتونم بمونم ادرین ::: چی 😠 مرینت::: سرورم لطفا آروم باشید راستش من از ۱۰ سالگی شروع کردم به جنگیدن و محافظت از مردم و الان نمیتونم اینجا بمونم ادرین:::::یعنی میگی من اذیتت کردم ؟ مرینت :: نه سرورم من دقیقا پشت قصر یک خونه دارم اجازه دارم برم اونجا ؟؟ ادرین::: باشه ، کی برمیگردی ؟ مرینت:::سرورم شما هر وقت که بخواین من میام پیشتون ادرین::: قول میدی زنده بمونی 🥺😞😞 مرینت::: البته پادشاه من ممنونم ازتون با اجازه آدرین::: خداحافظ مرینت 😔❤___ باید میرفتم از قصر داشتم وسایلم رو جمع میکردم که ملکه اومد ( زن اول ادرین) هانگی ::: مرینت داری میری ؟؟ مرینت::: با اجازتون بانوی من هانگی :::: تو داری بخاطر من این کار رو میکنی ؟؟ مرینت:: 😁😁😄 سرورم فقط حق من نیست این توجه باید شمام ارز اون بهره ببرید هانگی ::: ازت ممنونم تو واقعا یک فرشته ای 🫂😘 ،،، اومدم بیرون همه ناراحت بودن ولی باید برم |\\ رفتم تو اقامتگاهم لباسم رو عوض کردم ماریا هم با خودم بردم از دروازه داشتم خارج میشدم که الیا::: ( خدمتکار خوده مرینته) بانوی من این نامه رو عالیجناب دادن بهتون بدم مرینت::: ممنون و رفتم خونم آخيش نامه رو باز کردم {{{نامه :::: مرینت عزیزم من فهمیدم که تو بخاطر بانو هانگی و بقیه این کار و کردی ولی اینو بدون جای شما محفوظه }} مرینت :: 😍❤ (۴ ماه بعد //// خوب هر چند روز یبار ادرین میاد پیش مرینت و میره ))۰ الیا ::: بانوی من بیاید ببنید چی گرفتم مرینت ::: الیا این ماهی ها رو از کجا گرفتی ؟؟ الیا::: رفتم ماهیگیری مرینت::: آفرین بده میخوام خودم درستشون کنم الیا::: نه نه شما نباید کار کنید مرینت::: الیا 😫😫 بده الیا::: اه باشه بفرمایید مرینت::: 🤢🤢🤢 الیا ::: بانوی من حالتون خوبه ؟ 😱😱 مرینت::: 🤢 اره الیا امروز چندم ؟؟ الیا ::۳ مارس ،،،، بانوی من بعنی شما حا...م..ل..ه این 🥳🥳 مرینت:: 😃🥴🥴😳😳😖😍😍🤩🤩

الیا ::: این فوق العاده س باید به امپراطور بگین مرینت:: بزار برای ۱۰ مارس که تولده عالیجنابه الیا ::: بانوی من قراره بچه ی شما یک پادشاه بشه 😃🥳🥳🤩🤩 ( توجه چون بقیه ی زن ها یا 🤰🤰 نشدن یا اگه شدن دختر بوده ) مرینت::: از کجا معلوم پسر باشه الیا::: شاید بود ( ۲ روز بعد =۵ مارس ) از زبان مرینت::: رفتم به قصر همه داشتن برای تولده عالیجناب قصر و آماده میکردن رفتم به اقامتگاه عالیجناب مرینت::: میتونم بیام تو ؟ ادرین:: بیا 😖 مرینت:: سلام پادشاه من ادرین :: 😃😃 ،مرینت خوبی 😃😃😊😊😘😍😍 مرینت :: با وجود شما اره اومدم پیشاپیش تولدت رو تبریک بگم ادرین::: ممنونم ازت مرینت ،،، مرینت مری::: بله عالیجناب ادرین ؛:::: چاق شدی مرینت::: واقعا تقصیر الیاست برای من غذاهای خوشمزه درست میکنه ادرین ::: باشه ع.ش.قم ( خوب مرینت رفت خونش ) /////// ( ۵ روز بعد )) از زبان آدرین::: امروز تولدم بود خیلی خسته شدم رفتم تو اقامتگاهم دیدم مرینت اونجا نشسته ،، مرینت :::: سلام تولدت مبارک 🥰🥰 ادرین :::: ممنونم ازت مرینت ::: انگار خیلی حال نداری تا اون خبر خوش رو بشنوی ادرین::: چیزی شده مرینت 😰 مرینت:::: ام اره راستش بابا شدی ادرین::::: ۰۰چچچچچچچچچییییییییی واقعا 😄😃😃😃😃🤩😍😍😍 مرینت::: بله ادرین ::: از کی میدونی مرینت::: ۳ مارس ادرین::: بچه چیه مرینت:: آخه من از کجا بدونم بازم تولدت مبارک 😄😆🥰😊😊😘😘🥳 ادرین::: ممنونم ازت بهترین هدیه بود که گرفتم ممنوم مرینت::🥰😊 ادرین:: راستی تا دقتی حامله ای حق نداری با کسی بجنگی و لطفا تو قصر بمون دیگه مرینت:: چشم سرورم (۸ ماه بعد )

استراحت 😐❤

از زبان آدرین :: بالاخره وقتش بود داشتم میمردم از استرس نکنه مرینت طوریش بشه بچه خوبه ای بابا پس چرا نمیاد بیروت ندیمه :: تبریک میگم بچه ..., آدرین::: 😃😃😃 چالش :::: بچه چیه ! چالش ۲ :::داستانم اگه بده بگید ادامه ش ندم شرایط پارت بعد ۱۰ لایک و ۱۵ کامنت هست نزارید از پارت بعد خبری نیست