با بی تی اس در بیگ هیت

توضیحات بالا خونده شه🙏🏻 داستان: سلام من ا.ت هستم....۲۳ سالمه و موهای مشکی و کوتاه و چشمای عسلی دارم من تو بوسان زندگی میکنم و قراره برای کار به سئول برم

من تو آرایشگاه کار میکنم و آرایشگاهی که من توش کار میکنم بین همه ی آرایشگاه های بوسان معروفه و محبوب برای اینکه کارمون خوبه!

من باید فردا توی سئول میبودم تا کارم رو شروع کنم رئیس آرایشگاه من رو به خواهرش معرفی کرد و گفت که کار ا.ت فوق العادست!!! نکته:خواهر رئیس آرایشگاه شما توی کمپانی بیگ هیت کار میکنه و گریمور اونجاست ولی داره استفا میده!و اونا هم گریمور میخوان که رئیس آرایشگاهت مثل فرشته ها تو رو معرفی کرده😘😘😍🥰😇

از زبون ا.ت:جیسووووو!جیسوووووووو! جیسو از تو حموم:هااااااا مگه شش ماهه بدنیا اومدی میام الان! -یا میای بیرون یا میام تو! -خیله خب بابا اومدم.... بعد از چند دقیقه* -آممممم جیسو من باید فردا تو سئول باشم میدونی که -آره حالا بگو اصل حرفتو! -من رو به عنوان گریمور معرفی کردن.... -خب؟ -خب.....اونا یه گریمور و یه طراح لباس کم داشتن که الان من به عنوان گریمورم و از اونجایی که اونا طراح لباس ندارن و تو یه طراح فوق العاده هستی....چرا تو هم نمیای که معرفیت کنم؟

جیسو که انگار گیج شده بود با تته پته گفت:چ....چ.یییی.......م...م...ننننن؟؟؟ -آره تو😇 -ولی من نمیتونم -چرا؟ -آخه...اونجا کمپانی بیگ هیته و کارکناش خوبن... ولی من تو کار مهمی خوب نیستم...😿 -میای!خوبم میای! بعد از دو ساعت وسایلامونو جمع کردیم و از اونجایی که من سه تا بلیط هواپیما داشتم پس یکی رو به جیسو دادم🙂 بلیطامونم برداشتیم و مسواک زدیم و خوابیدیم😽

صبح من پا شدم و دیدم جیسو هنوز خوابه -جیسو بلند شو!بلنننننند شوووووو! -باشه بابا دختر بلند شدم -نگا نگا دختره مثل خرس افتاده!جیسووووو -😐 -ساعت ۱۰ عه ها ما ساعت ۱۲ پرواز داریم خانوم😐 جیسو که انگار هول کرده بود زود پاشد اول رفت خلا😐 بعد که صبحانه خوردید(الان ساعت ۱۱ عه) آماده میشید و سمت فرودگاه میرید

بچه ها راستی ا.ت و جیسو که دو نفرن پس به نظرتون اون سومی برا کی بود؟

اینم یادم رفت که بگم جیسو هم سن شما و هم خونه و البته بهترین دوست شماست که چشمای مشکی و موهای مشکی بلند تقریبا تا کمرش داره🥰

نظرتون رو لطفا بگید🙏🏻 و اینکه بی تی اس در پارت بعد وارد میشه😇💜

اگه خسته کننده بود ببخشید و نظر یادتون نره💖💖💖💖💜💜💜💜🥰🥰🥰😇😇😇😇😍😍😍😍😘😘😘