پادشاه من ³★♡☆

آخر هفته مراسم تاجگذاری هست مرینت :: بله سرورم ( آخر هفته ) //و( خوب مراسم تاجگذاری یعنی ملکه شدن مرینت )) از زبان مرینت ::: یه لباس تنم کردن باید کاسه و یه عالم چیز میز باید می‌بردم و هی میشکست 😑😑 یهو ملکه ی مادر اومد مرینت ::: بانوی من 🧍‍♀️🧍‍♀️ بوکی :: پس عالیجناب تورو انتخاب کرده 😏🙄 مرینت :: بله سرورم 😞 / دیدم داره میاد نزدیکم بوکی ::: سرت و بگیر بالا ، منو ببین مرینت::چشم ^_ نگاش کردم که یهو زد تو صورتم بوکی ::: یه رعیت 😏 تو لیاقتت این نیست الان باید بجای تو دختر وزیر اعظم تو این لباس بود ○●● یه سیلی زد تو صورتم بوکی ::: حرف بزن رعیت مرینت ::: بانوی من ،، من متاسفم ولی این انتخاب پادشاه بوده و من کاری به شما ندارم اگر شما نداشته باشید ( حال کردین بهش چی گفت 🤪) بوکی ::: من با تو کار دارم 😏😒😒 ( خوب دیگه بسه ) رفتیم بیرون اول باید سوگند میخوردم که خیانت نکنم و اینا ... بعد کنار پادشاه می‌نشستم و .... از....د...واج میکردیم وزیر ::: بانوی مرینت آیا قول می‌دهید در تمام مراحل زندگی در کنار پادشاه باشید و همسر محبوب امپراطور باشید ؟؟ مرینت:: سوگند میخورم تا در تمام مراحل زندگی کنار عالیجناب باشم ( خوب الان اینا زن و شوهر شدن )) مرینت:: سرورم ام راستش من من َ خیلی خیلی متاسفم که اومدم تو قصر و کاری کردم که شما ع..اشق یه رعیت بشین 😪😔😪 ادرین:: مرینت این حرف رو نزن تو از وقتی اومدی من حالم خیلی بهتر شده 🥰❤😘 مرینت :: سرورم من میتونم برم ماریا رو بیارم ؟؟ ادرین:: البته عزیزم 🥰😘 مری::: ممنونم عالیجناب 😘❤ ( به این تستم سر بزنید )

رفتم ماریا رو آوردم خیلی بدم میومد که همه بهم احترام میذاشتن اه ماریا رو بردم به اقامتگاهم دیدم عالیجناب اونجا بود مرینت:::سلام امپراطور🧍‍♀️🧍‍♀️ ماریا :: چی ؟!!! آمپ.. ر..اطور !!!😳😳🧍‍♀️🧍‍♀️🙇‍♀️🙇‍♀️ ،،، مرینت تو چرا لباسه ملکه ها رو پوشیدی ؟؟ نکنه تو ملکه ای !،؟ ،،،، بانوی من 🙇‍♀️🙇‍♀️🙇‍♀️ مرینتک::: ماریا پاشو

ادرین :: ماریا پاشو اشکالی نداره ( خوب میریم شب اونا پشت این دیوارا که تختشوته برای ماریا یه اتاق درست کردن ) ادرین ::: مرینت بیا اینجا با هم sleep کنیم مری :: عالیجناب 😳😳 ،،،، باشه ( صبح ) بیدار شدم دیدم عالیجناب ب..غ..ل...م کرده طوری که نمیتونستم تکون بخورم ادرین ::: سلام ملکه ی من ،،، ع.ش.قم خوبی ؟ مرینت :::🍅🍅 سلام عالیجناب صبحتون بخیر ، بله ممنون شما خوب هستید ؟؟ ادرین ::: با وجود تو اره مرینتو::🍅🍅 سرورم میشه ولم کنید ادرین::: ببخشید 🤴 بانو خدمت کار :: ملکه صبحونه آماده است مرینت::: پادشاه من بریم صبحونه بخوریم یا اینجا میخوری ؟❤ ادرین:::اینجا بخوریم تا راحت باشیم مرینت :: چشم پادشاه من 😊 ،، راستی ماریا 🥴 رفتم سریع تو اتاقش خواب بود اومدم بیدارش کنم که ادرین::: مرینت بزار ما صبونه بخوریم بعد بیدارش کنیم مری::: چشم پادشاه من

داشتیم صبونه می‌خوردیم که یهو در باز شد ملکه ی مادر بود مری ::: سلام بانوی من 🧍‍♀️ ادرین :: سلام 😠😠 مگه بهتون نگفتم دیگه پاتون نه به اقامتگاه من و نه مرینت باز نشه 😡😡 بوکی::: اه فکر نمیکردم این رعیت رو هم آدم حساب کنی 😏🙄🙄 ادرین::: درسته قبلا رعیت بوده ولی شعور و اخلاقش از خیلی آدمها و کسی که روبروم وایساده و اشراف زاده س بیشتره 🤬😠😡 مرینت:: عالیجناب لطفا بس کنید 🥺😕 بوکی :::: خداحافظ مرینت:::::😪😔 سرورم من دلم نمیخواد رابطه ی شما با مادربزرگتون خراب بشه 😔😔 ادرین:: مرینت تو اصلا خودت و ناراحت نکن مرینت::: عالیجناب من نمیخوام این اتفاق بیوفته 😥😓 من از بچگی به این چیزا عادت دارم و ناراحت نمیشم🥲🥲 شمام لطفا با ملکه بوک هیونگ آنقدر بد صحبت نکنید 🙏🏻🙏🏻🥺🥺 ادرین ::: باشه مرینت