8 اسلاید صحیح/غلط توسط: Katherine انتشار: 3 سال پیش 151 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
بعد ماه ها دوباره با ادامه داستان اومدم😅ببخشید خیییلییی دیر کردم اخه داشتم یه داست دیگه مینوشتم اصلا وقت نکردم😅❤️
خلاصه ای از قسمت قبل:
لیدی باگ و کت نوار تونستن تو برج ایفل معجزگر حاکماث رو بگیرن،،،، کت:تا آخر عمرم نمی بخشمت... پدر،،،،، ناتالی:باید درمورد موضوعی باهاتون حرف بزنم ادرین،،،، ادرین: ا.. اما ناتالی... من...،،،،، مرینت:اون منو فراموش کرده مگه نه؟ 🥺،،،،، کت:خببببب الان که خونه نیستم میتونم راحت تر حرف بزنم؟؟؟ اااااااایییییییییوووووووللللللللل😆،،،،،
مرینت:پلگ بهش بگو دلم خیلی براش تنگ شده بگو دلم برای صداش خندش لبخندش و چشاش تنگ شده بهش بگو هرچقد بگه منتظر میمونم فقط بیاد یه بار دیگه از نزدیک ببینمش ینی تو این مدت نفهمید من عاشقشم؟ ینی همه چیو انقد زود فراموش کرده؟ پلگ راستشو بگو اون عاشق یکی دیگه شده؟ درسته؟،،،،،،،، کت:من واقعا متاسفم مرینت🥺،،،،،، سریع رفت سمت خونه مرینت براش یه گل خوشگلم خرید😍وقتی رسید غروب بود دید مرینت خوابیده 🥺یه نامه نوشتو چسبوند به شاخه گل که براش خریده بود🥺گذاشتش رو میز پیشونی مرینتو ب*و*س*ی*د و رفت🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺مرینت یه ربع بعد بیدار شد،،،،،، تیکی:بالاخره بیدار شدی خانوم خانومااااا،،،،، مرینت :*خمیازه*آرررهههه،،،،،، تیکی:راوی میگی یا بگم؟؟؟؟😄،،،،،،، مرینت :چیو بگه؟،،،،، نههه تیکی من میخوام بببگگممم😁،،،،، تیکی:خو بگو😐،،،،،، مررییننتتتت سوپرریییززز داررییییی،،،،،،، مرینت:سوپرایز؟😑،،،،، همووننننننن بیا پایین بچه... چیز ینی بیا پایین رو میز یه تقدیمی از یه نفره😐😐😐ببخشید 😐،،،،،،، مرینت:اولا خدا ببخشه دوما منظورتو نفهمیدم :/،،،،،، خو کَریییییی میگم برو پایینو نگا کنننن😐😐😐😐😐😐،،،،،،، مرینت :باشه بابا اروومم😑،،،،،،
مرینت:کدومتون این گلو اینجا گذاشتید؟،،،،،، هیچکدوم😐 باز کن نامه رو ببینی کی گذاشه😐 مرینت نامه رو باز کرد نوشته بود... سلام پرنسسم اومدم پیشت خواب بودی دلم نیومد بیدارت کنم پیاماتم دیدم که بهم داده بودی ولی گفتم بزار خودم بیام باهات حرف بزنم که مثل یه پرنسس زیبا خوابیده بودی*خیلی زیبا خوابیده بود دهن باز لنگا باز یکی اینور یکی اونور خروپف😐😐😂 جهت شوخی گفتم😂*منم دلم برات تنگ شده بود پلگ صدای ضبط شدت رو بهم نشون داد معلومه که منم عاشقتم خیلی زیاد و اینو بدون تورو با هیچ کس دیگه ای عوضت نمیکنم این دفعه دیگه قول میدم فردا شب بیام باهم حرف بزنیم... امضا پیشی کوچولویه جذاب خفن😁،،،،، مرینت تا سه دقیقه در هنگ بید😐... خو خوبی عزیزم زنده ای؟ علائم حیاتی چیزی نشون بده بفهمیم زنده ای😐،،،،، مرینت:جججججججییییییییییغغغغغغغغغغغغغغغغغ،،،، تیکی:چچچیییییعههههههه،،،،،، ارروووممم چته مرینتتتتتتتت😐😐😐😐😐😐،،،،،،،،مرینت: این نامه از طرف کت نوارهههههههههههههههه🤩،،،،، خسته نباشی ینی تا الان فک میکردی از طرف عمه منه؟؟؟ 😐،،،،،،، مرینت :راوی؟،،،،، جانم🗿،،،،،، مرینت :ببند،،،،، چیو؟😐،،،،، مرینت :زیپ دهنت😑،،،،، چشمممم🤐،،،، مرینت :افرین😑
شب بعد آن روز😐کت دیر کرد مثه همیشه😑مرینتم فک کرد باز نمیاد نشست زیر پنجره کلی گریه کرد🥺یهو این صدای رو مخ دوره پیداش شد،،،،،،، کت :مرینــــــــــــــــــــــــــــــت.... پنجرههههههههه بــــــــــــــــــــــــازش کــــــــــــــــــــــــننننن کــــــــــــــــــمــــــــــــــــــــــــک،،،،،،، مرینت :فک کنم دارم دیوونه میشم هنوز صداشو میشنوم تو گوشمه🥺💔،،،،،، تیکی:خودشههه دیوونه نشدیییی،،،،،، مرینت جان یکم زحمت بده به خودت بیرون از پنجره رو نگا کن😐،،،،،،، تیکی:راویییییییی😑،،،،،، چیههههه😑😑😑مرینت سریع بلند شد خواس پنجره رو باز کنه هل شده بود،،،،، مری:تتپذربپمناتممملتپدزبنژد ایییییننننن چرا باز ننمییشهههه کت نووااررررررررررر جججججججییییییییییغغغغغغغغغغغغغغغغغ،،،،،،،،،،، ااراااممششش خوودتتووو حفظ کن مرینتتتتتتتتت😐اشتباه داری هل میدییی الان میشکنی پنجره رووو باید بکشیییییی 😐😐😐😐😐😐،،،،،، مرینت :عه!؟ حواسم نبود😐مرس😐،،،،،،، مرینت پنجره رو باز کرد یهو کت نوار از پنجره پرت شد تو اتاق،،،،،،،،، کت:اخخخخ ممنون مرینت😅🤕پرنسسمممممم😍،،،، مری:کتی منننننن😍،،،،،، رفتن که همو در آغوش بگیرند😍.... مرینت:صب کن ببینم🤨،،،،،،،،کت: ا.. ام چ چیه😅😅😅خ خب من توضیح میدم 😅،،،،،،مرینت :کار درستی میکنی 😠عجله کن😠،،،،،، کت نوار:میگماااا من داشتم میومدم هوا خیلی صاف بود الان انگار هوای طوفانی برگشته😅،،،،، مرینت:حرفو عوض نکن عج... وایسا ببینم چی!؟،،،،،،،، کت:شوخی کردم باو هوای طوفانی که.... یا جده سادات😐😐دوباره نه😐😐🤦♂️،،،،،، مرینت:ولی آخه مگه ما چیز... تو و لیدی باگ حاکماث رو شکست ندادین؟؟؟،،،،،، کت :آره دادیم ولی نمیدونم چه اتفاقی افتادههه😕
مرینت:وای نه مایورا🤦♀️،،،،،، کت :خــــــــــــیــــــــــــل خــــــــــــــــــــــــب😅،،،،،،، مری :😑باشه برو ولی اگه...،،،،،، کت :اگه دوباره دیر کنم تبدیل به گربه سبزی میشم،،،،،،،، مرینت :افرین😑عجله کن دیگههههه،،،،، کت نوار رفت😐،،،،،،، لیدیم تبدیل شدو رفت پیش کت نوار،،،، کت:سلاااام همکاااار😁،،،،،،،،، لیدی:سلااام🙄،،،،،،،باهم هوای طوفانی رو شکست دادن و اموک رو گرفتن هردوتا رفتن سمت خونه مرینت،،،،،مری:ینی اگه نیادااااا اگه نیاداااااااا... 😡،،،،،،،، آرام عزیزم آرام الان میاد😐بعد چند دیقه کت نوار رسید،،،،،،،، کت:سلامی مجدد پرنسس😍،،،،، مرینت با این قیافه🤨دست به سینه جلو کت وایساده بود😐،،،،،،،،، کت :آه خیل خب مرینت من به دلایلی مشکلات زیادی برا پیش اومد خودتم میدونی که منو لیدی باگ معجزه گر حاکماث رو گرفتیم و هویتش افشا شد خبببب بعد ازون اتفاقات زیادی برام افتادو مشکلاتم چند برابر شد😔من انقد تو کارم غرق شدم که حتی حرف زدنم یادم رفته بودو رفتارام عوض شده بود😣مرینت منو ببخش من خیلی متأسفم که انقد ناراحتت کردم😢😓،،،،،،، مرینت :من میبخشمت کت ولی اگه بخوای بریو کاراتو انجام بدی و کلا فراموشم کنی... مطمئن باش من هرگز فراموشت نمیکنم اگرم که بخوای پیش هم بمونیم من بازم میخوام باهات ادامه بدم،،،،،،،، کت:معلومه که میخوام کنارت باشم پرنسس من🥺،،،،،،، مرینت :واقعا؟ 🥺،،،،،،، کت:معلومهههههه😃،،،،،، مرینت :قول؟؟ :-:،،،،، کت:گول قوربه اییی😄
و دوباره برگشتن کنار هم🥳ولی داستان اینجا تموم نمیشه😓 تو اون زمان که کت کنار مرینت نبود مرینت به لوکا زنگ میزد که شنبه ها و سه شنبه ها لوکا بیادو بهش سر بزنه تا تنها نباشه به همراه کاگامی ولی نمدونم لوکا و کاگامی چجوری آشنا شدن باهم:/ هر شنبه و سه شنبه ها بهش سر میزدن یا باهم میرفتن بیرون شنبه بود چون تعطیل بود کت نوار تصميم گرفت یکم زود تر بره پیش مرینت مرینتم یادش رفته بود که به لوکا و کاگامی بگه که دیگه لازم نیست که بیان چون سه شنبه قبلش مری با کت بیرون بود برا همین لوکا اینا از چیزی خبر نداشتن اینام مثه همیشه ساعت 5 اومدن،،،،،،، مرینت :لوکا!؟ کاگامی!!؟ وای خداااا،،،،، کاگامی:سلام مرینت چیزی شده؟،،،،،، مرینت :اوخ ببخشید یادم رفت سلام کنم سلااااممممم نه چیزی نشده😅،،،،،،، یک ساعت از اومدن کاگامی و لوکا گذشت ازون طرف کت یه جایی رو قشنگ تزئین کرده بود که مرینتو قافلگیر کنه لوکا داشت گیتار میزد،،،،،،،، کاگامی:میگم مرینت امروز حالت خیلی بهتره ها،،،،،،، مرینت :آره اره خیلی بهترم😁اممممم لوکا خب میگم که هه هه هه گیتارت کی تموم میشه؟! منظور بدی ندارمااااا فقط خواستم بدونم چقد دیگش مونده،،،،،،، لوکا:یکمش مونده چن دیقه دیگه تموم میشه،،،،،،،کار تزئین کت تموم شد یه گل قرمز خریدو رفت دنبال مرینت،،،،،، کاگامی:بچه ها من یکم تشنمه میرم آب بخورم الان میام،،،، مرینت :میخوای منم همراهت بیام؟؟،،،،،،،، کاگامی :نه مرسی خودم میرم🥰،،،،،،،،،، مرینت :خیل خب باشه،،،،،، کاگامی رفت بیرون از اتاق همونننننن لحظههههههه
کت رسید دم پنجره اتاق مرینتتتت یهو چشمش افتاد به لوکا که رو به روی مرینت نشسه بود و داش گیتار میزد 😰الفاتحه😰 کت محکم کوبید به پنجره،،،،،، مرینت :کت نوار!!!!؟؟؟،،،،،، لوکا :کت نوار اینجا چی کار میکنه؟؟؟؟،،،،،، مرینت سریع پنجره رو باز کرد،،،،،،، مری:کت نوار گوش کن م...،،،،،،، گل از دست کت نوار افتاد🥺💔،،،،،،،، کت: این پسره اینجا چیکار میکنه؟؟ 😡،،،،،،، مرینت:گوش کننن ببین اونجوری که فک میکنی نیستتتتت،،،،،،،، کت: اهااااا پس چرا اینجاست؟؟؟؟؟؟؟ مرینت ازت توقع نداشتم ینی همه حرفات دروغ بود؟؟؟؟ هرچی پلگ ضبط کرده بود الکی بود؟؟؟؟ 😡😡😡،،،،،،،، داااد میزنه و به لوکا میگه:ززودددددد ببااششش گمممششوو بیرون عوضییییی😡😡😡😡😡😡😡😡😡،،،،،،،،، لوکا:ا اما مرینت....،،،،،،، کت میره نزدیک لوکا و... :گفتم همین الان گمشو برو بیرون اگه میخوایییی ززنندددههههه بمموونننیییییییییییی😡😡😡😡😡😡،،،، لوکا رفت بیرون،،،،،،، کاگامی:چیشد چرا اومدی پایین؟ صدای داد زدن کی بود؟،،،، لوکا:کت نوار بود،،،،،کاگامی: کت نوار؟؟؟؟ اینجا چیکار میکنه؟؟؟،،،،،، لوکا :نمیدونم ولی چیزی که من فهمین اونا عاشق همن ولی فک کنم کت نوار منو دید با مرینت تنها و فک کرد که....،،،،،،، کاگامی:وای نه😟،،،،،،،، کت نوار :تو چیکار کردی😢... من.... من...،،،،،،، مری :یه لحظه گوش کن...،،،،،، کت :دیگه چیو باید گوش کنم ها؟ مرینت من بهت اعتماد کردم ولی تو.... دیگه جای هیچ بحثی باقی نمیمونه مرینت خدافظ،،،،،،،، مرینت دوزانو میوفته رو زمین:کت نواااارررر خواهش میکنممم لطفااا تمنا میکنممم نرووووو😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
کت نوار با یه نگاه خیلی عصبانی رفت مرینت افتاده بود رو زمین و گُلی که کت براش گرفته بودو بغل کرده بود و فقط گریه میکرد🥺🥺🥺،،،،،،، لوکا:کاگامی کت نوار خیلی عصبانی بود میترسم بلایی سر مرینت آورده باشه🙁،،،،،،،، کاگامی:مرینت؟؟ مرینت؟؟؟؟ عزیزم م من واقعا متاسفم 😟،،،،،،، مرینت :لطفا تنهام بزارید،،،،،،، لوکا:مرینت...،،،،،،، مری :گفتم بریییدددددد،،،،،، لوکا و کاگامی رفتن،،،،،، تیکی:مرینت؟ :(،،،،،،، مری :باید برم دنبالش،،،،،، مرینت تبدیل شد ازون طرف کت نوار به حالت اول برگشت،،،،،،،، پلگ: ادرین گوش من مطمئنم مرینت....،،،،،ادرین :تووووو یکییییی چیزییییی نننگگگووووو پلگ😠...... اینم ازین پارت🥺بازم عذرخواهی میکنم بخاطر تاخیر زیادم عشقام🥺❤️
8 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
پارت بعدی وگرنه......
چوبدستی کتو آماده میکنم😐😂
جر😂😂😂😂
عالی بس بسی
بسیی تننکصصص عخش محححح*---*
عالییی بود...
هعیییی
داشتم منتشرش میکردم خوشم اومد....
ممنانم^~^❤️