بعد 1000000000000000 قرن پارت بعد😐
آدرین : مطمئنم پدرم اجازه نمیده که بیام نینو : رفیق بیخیال دیگه بابات اونقدر ها هم گنددماغ «😂» نیست قیافه آدرین : 😐😐😐😐😐😐😐😐 نینو : چرا قیافت رو اونشکلی میکنی خب راست میگم دیگه😐😑آدرین : خب اره درست میگی اما خب من چیکار کنم اون پدرمه و طبیعتا باید به نظرش احترام بزارم نینو : خب اگه اینجوری بود که لیدی باگ و کت نوار و لیدی میراکلس باید دو دستی معجزه گراشون رو به نشونه ی احترام به بزرگتر به شدوماث تقدیم میکردن😑آدرین : 😐 تو چرا باید هر دفعه من رو ضایع کنی؟؟؟؟؟؟
نینو : چون طبیعتا چرت پرت زیاد میگی آدرین😐👌🏻آدرین : ربطی نداشت ولی من باید برم کلی کلاس دارم و البته تمرین با پیانو مونده😐«بچه ها من یه چیزی رو یادم نمیاد اینکه تو این داستان آلیا هویت مرینت رو میدونست؟و نینو هم هویت آدرین رو میدونست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟والا من یادم نمیاد😐»نینو : باشه رفیق خداحافظ آدرین : خداحافظ نینو هعیییییییی زندگیییییییی این چه پدری میباشد که نسیب من کردی😑«خب اگه بفهمی شدوماثه که برگات میریزه😂😂😂😂»
اولللللل لایکککککککک😁😁😁😁😁😅😅😅😅😅😅😅👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻✨✨✨✨✨✨ناظررررررررر منتشرررررررررررررر کنننننننننن😁😁😁😁😁😁😁😁
مرینت : من باید سعی کنم پدر آدرین رو راضی کنمممممممممممممممممم آلیا : 😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑😑مرینت : چته آلیا؟ آلیا : هیچی دارم به دیوونگی تو فکر میکنم مرینت : 😐 بیحیال آلیا بجای اینکه بهم کمک کنی داری به چه چیزایی فکر میکنی مسئله خیلی مهمه من باید پدر آدرین رو راضی کنم تا آدرین بیاد تا با ما بستنی بخوره آلیا : اون گابریل اگرستی که من میشناسم عمرا اجازه بده آدرین بیاد😑مرینت : نفوذ بد نزنننننننننننن😡😡😡😡😡😡
خب تمام بید البته برید نتیجه چالش داریم😁
نتیجه نتیجه نتیجه نتیجه نتیجه نتیجه نتیجه نتیجه نتیجه نتیجه نتیجه نتیجه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بعد ۴۰۰۰۰۰ قرن😐💔
جچ: قهوهای هستم😹
عالییییییی❤
😐😂😂😂
ممنان✨🌸
عالییی بودد❤
ج چ : به نام خدا بنده سفید هستم😂😐
ممنان
😂😂😂😂😂😂😂
جچ:صورتی😐💖
بعد مدت ها.....😐💔
عالیییییییییی بوددددد🥺💖
ممنانننننننننن