مرینت سوان ۳۹

سلام بریم برای شروع م:داشتم با کاگامی صحبت می کردم که زنگ خورد و کاگامی رفت من هم با آدرین رفتم داخل کلاس و بقلش نشستم که یک عکس از بچگی خودم و خودش نشونم داد که دوتامون زدیم زیر خنده که یکهو با یک چهره عصبی روبه رو شدم(✌🏻آخی درکت می کنم در اوج حال خوبی یکدفعه یکی بیاد با چهره عصبانی جلوی چشمت م:حالا ولش کن بریم ببینیم کی هست؟✌🏻باشه)

کلویی:تو به چه جرعتی اومدی اینجا سر جا من نشستی چرا بقل آدرین من نشستی؟ تو حق نداری با آدرین بخندی تو اصلا میدونی من کی هستم میدونی آدرین کی هست؟... م:هه اول که تو نمیدونی من کی هستم؟ دوم به تو هیچ ربطی نداری که من کجا می شینم و با کی می خندم؟بعدشم فکر کنم تو سوم دبیرستان را با کلاس اول ابتدایی اشتباه گرفتی؟بهتزه بری کمی درمورد من تحقیق کنی تا متوجه بشی که من از تو خیلی بالاتر هستم 🗣بعدش برگشتم و به بقیه ی بچه ها نگاه مردم همه تعجب کرده بودند

که دیدم کلویی رفت سر جاش نشیت و گوشیش رو از کیفش در آورد: اگه می خوای راجبم تحقیق کنی بزن توی گوگل مرینت سوان برات میاره😌😎😏که همه اول تعجب کردند ولی بعدش افتادن روم همش می گفتن مرینت سوان مرینت سوان... که خانم بوستیه وارد کلاس شد بوستیه:سلام به همه شما عزیزان خب امسال سه دانش آموز جدید داریم خب عزیزم خودت رو معرفی می کنی؟ م:بله حتما سلام به همه من مرینت سوان هستم از آشنا شدن باهاتون خوشحال میشم و دوست دارم که با همتون دوس باشم بوستیه:خیلی ممنونم مرینت عزیزم خب عزیزم شما هم خودت را معرفی می کنی؟ کاگامی:سلام به همه من کاگامی تسروکی هستم بوستیه: ممنونم عزیزم و شما لوکا: سلام به همه منم لوکا کوفایین هستم

م:خانم بوستیه شروع کرد درمورد قوانین و نوع درس دادن های کلاسش که کلاس تمام شد و رفتم توی حیاط که بچه های کلاس آمدند پیشم و یکی یکی خودشون را معرفی کردند و زودی با همشون گرم گرفتم (✌🏻ببخشید عزیزان این پارت و دیر و کم گذاشتم چون امروز تولدم هست و این چند روزه کلی کار داشتم برای تولدم)