6 اسلاید صحیح/غلط توسط: نیتا انتشار: 3 سال پیش 119 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ناظر چشمام ضعیفه سخته نایپ کنم لطفا رد نکن 😊
نمیدونم تابروم هیچی نمیدونم
اومد از پنجره بپره پایین گفتم
ببخشیدا میدونم به من ربطی نداره ولی به زور تبت رو اوردم پایین بیا از پله های قصر برو
گفت
۱ _ همه چیز به تو ربط داره و دیگه این حرف رو نزن
2چجوری از پله ها بری و کسی ما رو نبینه
خب شاید من یه راهی بلد باشم بیا
باشه
در اتاقم رو با
ز کردم دستش رو گرفتم و بدو بدو از قصر بردمش بیرون یه خورده دیگه به در نزدیک میشدیم که دیگو اومد من سریع تابروم رو از در عصر بیرون کردم
و در رو بستم
از زبان تابروم
من از بچگیش عاشقش بودم ولی نمیخواستم بهش بگم
خیلی خوشگل شده خیلی
گوش کردم ببینم چه دلیلی میره که دیدم اصلا دروغ بلد نیست 😐🤣🤣🤣🤣
خندم گرفت بود
یه جورایی اولین دختری بود که دروغ گفتن بلد نبود
از زبان دیگو
دیدم مرینت داره از قصر میره بیرون رفتم پیشش و گفتم
مرینت ابجی خوبی
تا منو دید سه متر پرید هوا ولی بعد اروم شد و گفت
من اههه ارههههه خوبم چرا باید بد باشم مگه چیزی شده
نه چیزی نشده
بیا بری صبحونه
بریم
از زبان مرینت
رفتیم صبحونه امروز باید میرفتیم مدرسه وای خدا این مدارس این جا تمومی نداره
رفتم تو اتاقم کت هم اومد و گفت
خب بگو ببینم پرنسس
چی بگم پیشی
دیشب برای چی در اتاقت رو قفل کرده بودی
مونده بودم چی بگم گفتم
خب حالم خوب نبود
واقعا ؟
عهههههههههههههههههههههههههههه یعنی تو حرف من رو باور نداری اصلا من قهرم و رو مو کردم یه طرف دیگه فقط این جوری میتونستم از مخمصه نجات پیدا کنم
از زبان کت
دلم برای شیطون کردن تنگ شده بود
بقلش کردم و گفتم
لازم نکرده ناز منو بکشی فقط حرصم نده
اناهیتا اومد تو و گفت
داداش اگه اذیت کردن هات تموم شد میخوام امروز مرینت رو ازت بدزدم
کت گفت
وای اناهیتا حرف های تو هم که باهاش تمومی نداره خب به منم بگو بدونم
نه نمیشه مرینت فقط درکم میکنه
یه خوفی کشید و از اتاق رفت بیرون
اناهیتا اومد پیشم نشست و گفت
مرینت من نمیدونم دیشب چرا همچین کاری کردم
چیکار کرد اناهیتا
فیلیکس منو جلو همه بوسید منم نتونستم کاری کنم کت هم اومده بود دنبال تو که ببینه چی شده
با داد گفتم
اون چه غلطی کرد
اناهیتا گفت
مرینت من نمیدونم گیج شدم از یه طرف میگم که(اناهیتا اومد بگه فیلیکس منتاله که با خودش گفت اگه بهش بگم فیلیکس منتاله میفهمه اخه فقط من کفشدوزک داداش و انتونی دیده بودیم
پس نگفت)
از یه طرف چی میگی
از یه طرف میگم که ممکنه دیگو دوسم داشته باشه
از یه طرف هم فیلیکس از فیلیکس خوشم میاد پسر باحالیه اما نمیدونم
بقلش کردم و گفتم
هی هی اناهیتا یی که من میشناسی یه راهی برای مشکل هاش پیدا میکنه
مرینت مرسی که هستی
خواهش میکنم
رفتیم مدرسه خانم گفت
یه شاگرد جدید داریم
من و کت و همه بچه ها منتظر بودم که
یه پسر مو مشکی نوک موهاش نقره ای چشم طوسی اومد تو کلاس وایسا ببینم این که این که
راستی این پارت هم ده لایک بخوره ..........
از زبان مرینت
یه پسر مو مشکی نوک مو هاش نقره ای چشم طوسی اومد تو کلاس وایسا ببینم این این که تابرومه همون جوری با چشم های علامت سوالی داشتم نگاش میکردم که خانم گفت
خب دانش اموز جدید نمیخوای خودت رو معرفی کنی
گفت
من تابروم نیتان هستم از اشنایی با هاتون خوش بختم
بعد یه چشمک به من زد من تو شک بودم خدا رو شکر که کت ندید.
از زبان کت
مرینتم رو نگاه کردم یه خورده رنگ و روش پریده بود نکنه این تابروم با هاش کاری کرده
یا
وایسا ببینم چرا اسم اون افعیه رو گذاشتن رو این پسره
از زبان مرینت
اون زنگ تموم شد کت اومد پیشم خواست حرف بزنه که گفتم
عه کت نگاه کن انگشترت داره چشمک میزنه
دوید رفت نمیدونم کجا ولی میدونم یه جا که هیچ کس نباشه
دیدم که همه دختر های کلاس تابروم رو دوره کرده بودن گوشام رو تیز کردم ببینم چی میگن
یکی شون گفت
وای تابروم میدونستی خیلی خوشتیپی
از زبان تابروم
دلم میخواست که کله همشون رو بکنم
نه په منتظر بودم شما ها به من بگین
نمیدونم چرا نمیتونستم نگاهم رو از مرینت بگیرم نگام روش قفل شده بود
اناهیتا رفت پیشش گوشام رو تیز کردم ببینم چی میگن ولی مگه زر زرای این دخترا تموم میشد
بالاخره از دست این دخترا راحت شدم
چند تا پسر اومدن پیشم و خودشون رو معرفی کردن
اولی سلام من نینو هستم دوست صمیمی کت نوار و ادرین (نکته نینو فقط هویت کت رو میدونه )
دومی سلام من جاناتان هستم پرنس سرزمین زمستان
سومی سلام من مینوس هستم خوش بختم
با همشون دست دادم بعد یکی دیگه اومد و گفت
سلام من دیگو هستم خوش اومدی
ممنون
بعد دیگو گفت
خب برای اشنایی بهتر میخوام بری بیرون موافقی گفتم
چرا که نه
نینو گفت
پس من به کت نوار هم میگم بیاد
دیگو گفت
اره اونم دعوتش کن ساعت ۸ شب
ا
از زبان کت
نینو اومد پیشم و گفت که دیگو برای اشنایی بهتر ما با تابروم به بیرون ساعت ۸ شب دعوت کرده
راستش احساس میکنم این پسره قراره مرینتم رو ازم بگیره
بهش گفتم
نه من نمیام
عهههههههههههههههههههههههههههه نمیشه باید بیای
نینو اصلا حال و حوصله ندارم میترسم با هاش دعوام بشه
کت نوار گوش کن
باشه
دلم میخواست امروز رو با مرینتم وقت بگذرونم از الان داره مرینتم رو ازم دور میکنه
مطمئنم یه کاسه ای زیر نیم کاسس
از زبان مرینت
زنگ تفریح تموم شد اومدم برم کلاس که تابروم بهم گفت
مرینت میشه با هم حرف بزنیم
تابروم الان زنگ خورد
باشه پس میشه فردا هم دیگه رو ببینیم
باشه
ممنون
خواهش
رفتم سر کلاس ولی همچنان نگاه های سنگین پسر ها و تابروم رو احساس میکردم نمیدونم اینا دورگه ندیدن ؟ (نه گلم اگه هم دیده باشن به خوشگلی تو ندیدن )
واییییییییییییییییییییییییییییییییییی یادم رفته بود امروز ساعت ۴ تا ۷ کلاس دارم
از زبان کت
حس میکنم مرینتم از قبل تابروم رو میشناسه
یعنی این پسره با مرینتم چیکار داشته که از قبل میشناختتش
وای ولش کن اگه چیزی بود مرینتم بهم میگفت
خلاصه کلاس تموم شد
مرینت و کت دست تو دست هم بودن و داشتن میرفتن قصر
گفت و گو
مرینتم
جانم
تو چجوری از قبل تابروم رو میشناسی
نفسش رو فوت کرد و گفت
پیشی تابروم امممممممم چیزه یعنی تابروم
بگو دیگه با هات کاری کرده
چی نه معلومه که نه
پس چی
ببین کت تابروم همون ماره محافظ کتابه
چیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی (بلند گفت)
مرینت دستش رو میزاره رو دهن کت میگه خیل خب حالا همه فهمیدن
کت میگه
تو چرا اینو بهم نگفتی
نتونستم
چرا چرا نتونستی
کت اون شب تو یه مهمونی فهمیدم
.............
کت یه چیزی بگو دیگه این جوری سکوت نکن
چی بگم بگم مرینتم همه چی رو به من میگه اون وقت
کت بس کن من و اون که با هم سنمی نداریم
از زبان کت
دست هاش رو گرفتم و بوس کردم گفتم
باشه مرینتم من امشب باید با دیگو و تابروم و مینوس با جاناتان که خیلی ازشون متنفرم برم بیرون
حالا چیزی نمیشه که سعی کن
رابطت رو با همه خوب نگه داری
تو هم که همش خوش بینی
به تو هم پیشنهادش میکنم
منم ردش میکنم
تو رد کن تا رد دادن رو نشونت بدم
باشه سعی میکنم خوش بین باشم
عههههههههههههههههههه
من سکوت
افرین
از زبان اناهیتا
فیلیکس سعی میکنه بهم نزدیک بشه
اصلا حس خوبی بهش ندارم
ولی از یه طرف هم دوسش دارم
نمیدونم
الان اگه مرینت اینجا بود راهنماییم میکرد
فیلیکس اومد پیشم و گفت
به به عشقم یه چند وقتی ازت دور بودم
بقلم کرد منم بقلش کردم گفت
خب چه خبر
گفتم
هیچی
ساعت ۴
مرینت یه تیپ پسر کش با حال میزنه و میره پایین
از زبان کت
وای خدا چه ناز شده
واییییییییییییییییییییییییییییییییییی این این جوری میخواد بدون من بره کلاس رقص !!!!!!!!
گفتم
چه جیگر شدی خوشگله
سرخ شد و گفت
عههههههههههههههههههه تو باز اذیت هات شروع شد
رسوندمش کلاس که دیدم دختر های کلاس عن وحشی ها ریختن سرش مرینتم گفت
چی شده
کتی گفت
مرینت تو رو خدا بیا تو گروه ما تو لو هدا بعد همشون چشاشون رو مظلوم کردن
مرینتم گفت
گروه چی
دخترا همزمان گفتن
پسر ما رو مسخره کردن که رقص دخترا بده میخوایم بهشون بفهمونیم بد نیست
مرینتم گفت
اممممممممممم به شرطی که لباسام رو کتی انتخاب نکنه
همه ترکیدن از خنده
کتی گفت
مرینتم متاسفانه من گریمر گروه هستم و یه لبخند شیطانی زد
مرینتم گفت
نهههههههههههههههههههههههههههه
همه گفتن
پلیززززززززززززززززززز
گفت
باشه
همه جیغ و هورا کشیدن
پسر اومدن جلو و به مرینتم گفتن
پس تیم خودت رو انتخاب کردی
از جواب های دندون شکنش خوشم میاد گفت
تیم من انتخاب بود
پسره از حرصش دندون قروچه کرد مرینتم هم یه نگاه حرص درار
از زبان مرینت
فکر کنم با اون حرفم و نگاهم ناک اوت شد
همه خندیدن
ادامه دارد...
از زبان مرینت
مربی اومد و گفت
خب حالا بگردین و برای گروه هاتون اسم انتخاب کنین
کتی گفت
bad girls
من گفتم
نه خیرم همچین خبر هایی نیست الان میخوای بگی چون اش گروهمون بد گرله باید تیپ سیاه و زرشکی بزنیم
خندید و گفت
از این که ذهنمو میخونی خوشم میاد
من گفتم خب اول بیاین بگیم هر کدوم تو گروه چه کار هایی انجام بده
کتی تو که گریمر گروهی لباس و ارایشمون است توعه
میناتو (اسم یکی دیگه از دختر های کلاس که شخصیت فرعیه ) تو باید یه جا برای تمرین و فیلم برداری پیدا کنی
گفت اخ جونننننننمییییییییییییییی جونننننننننننننننننن
رو به جسیکا کردم و گفتم
جسی تو به من تو تنظیم اهنگ ها کمک میکنی
گفت
هورااااااااااااااااااااااااااا از حالایی همکارت شدم
رو به ژیلا گفتم
ژیلا تو دوست داری چیکار کنی
گفت
امممممممم میشه من به تو تو ساختن اهنگ ها کمکت کنم
گفتم چرا که نه خب حالا بگین من چیکار
نزاشتن حرفم رو ادامه بدم گفتن
تنظیم اهنگ ، دیجی ، رقاص و در اخر خواننده گروه
از زبان استیون (پسری که به مرینت گفت پس تیم خودت رو انتخاب کردی )
به دوست صمیمی م زنگ زدم و گفتم
سلام تابروم داداچم تونستی تو کلاس مرینت ثبت نام کنی
اره حتی هم دیگه رو دیدیم
خیلی هم عالی میشه یه کمکی بهم بکنی
بگو
میشه بیای تو گروه ما
گروه چی
گفت
ما دختر ها رو مسخره کردیم و یه گروه زدیم من گفتم که هیچ کدومتون رقص و همکاری تون خوب نیست اونا هم گفتن پس ما دو گروه میشیم پسر ها و دختر ها شروع به کار میکنیم هر کی تو اینستا و جاهای ارتباطی بیشتر لایک رو اورد اون یکی گروه باید جلو همه ازشون عذر خواهی کنه
خب تو که رقص و اواز خوبه
اره تابروم ولی هیچکس حریف مرینت نمیشه بعدش هم مگه نمیخواستی دلش رو به دست بیاری
اره هنوزم میخوام
پس امشب بیا ما ازت پرده برداری میکنیم🤣🤣 و معرفیت میکنیم
مرض استیون این جوری نخند میزنم شل و پلت میکنم
باشه خداحافظ
خداحافظ
بعد استیون یه نگاه پیروزمندانه به مرینت میکنه مرینت هم یه پوف حرص درار جواب میده
استیون هم از حرص میترکه
کتی گفت
خب من برم لباس بخرم براتون
مرینت گفت
کتی تو رو خدا لباس منو زیاد باز نخر
نمیتونم ولی سعیم رو میکنم بزار پام برسه اون جا چیا که میخرم
😁😁😁😁😁
تو غلط میکنی برای من گل و گشاد و پاره پوره برداری
باش
مرسی
خداحافظی کردن و کلاس تموم شد
مینا هنوز تو فکر اسم گروه بود
ادامه دارد...
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
عالی من تابروم رو دوست داشتممممم