#پارت_77
شب:
از زبان مرینت
از اتاق اومدم بیرون و رفتم پایین نینو و الیا نبودن و آدرین هم نشسته بود رو زمین و دور و برش هم تیکه های شیشه بود 😰😨😨😨
مرینت:ا ..........ادرین ا ..........اینا چ ....چیه؟
بهم خیره شد و با تعجب سرش را کج کرد و دوباره سرش را انداخت پایین رفتم نزدیکش میخواستم تیکه های شیشه رو از کنارش بردارم تا دستم خورد به تیکه های شیشه دستم برید
مرینت: آخخخخ
ادرین:مرینت خوبی دستت چی شده چی کار کردی دختر
بلند شد و با سرعت رفت سمت آشپزخونه تا جعبه ی کمک های اولیه رو بیاره
بعد از پنج دقیقه برگشت و دست سالمم رو گرفت و بلندم کرد و نشوند رو مبل
و دستم رو که بریده بود داخل دستش گرفت و مشغول باندپیچی کردنش شد
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک